
حادثه دلخراش بندر رجایی بندرعباس فارغ از تمامی شائباتی که در پیدایش آن وجود داشت، زنگ خطری جدی برای تمامی مراکز صنعتی و تجاری کشور محسوب میشود. این رویداد تلخ به وضوح نشان داد که چگونه غفلت از اصول پیشگیرانه میتواند به فاجعهای انسانی و اقتصادی منجر شود. بررسی این حادثه از منظر اقدامات پیشگیرانه میتواند چراغ راهی برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی در آینده باشد. یک سیستم هشدار سریع پیشرفته مجهز به حسگرهای حساس میتوانست در مراحل اولیه وقوع حادثه، خطر را شناسایی کند. چنین سیستمهایی قادرند حتی پیش از وقوع حادثه اصلی، با اندازهگیری پارامترهایی مانند نشت مواد شیمیایی، افزایش غیرعادی دما یا تغییرات فشار، اپراتورها را مطلع کنند. در بنادر پیشرفته جهان، این سیستمها به صورت شبانهروزی فعال هستند و کوچکترین انحراف از شرایط نرمال را گزارش میدهند.
آموزش مستمر پرسنل از دیگر عوامل کلیدی است که میتوانست از گسترش حادثه جلوگیری کند. برنامههای آموزشی منظم همراه با شبیهسازیهای دورهای شرایط اضطراری، آمادگی کارکنان را برای مواجهه با حوادث افزایش میدهد. آموزش اصول اولیه ایمنی، روشهای تخلیه اضطراری، مهار آتشسوزیهای شیمیایی و کمکهای اولیه میتوانست جان بسیاری را نجات دهد. طراحی ایمن فضاهای کاری و رعایت استانداردهای بینالمللی در جانمایی تأسیسات نیز نقش تعیینکنندهای دارد. فاصلهگذاری ایمن بین مخازن ذخیره مواد قابل اشتعال، وجود دیوارهای ضدحریق، سیستمهای تهویه اضطراری و مسیرهای دسترسی مناسب برای نیروهای امدادی میتوانست از گسترش سریع آتش جلوگیری کند. متأسفانه در بسیاری از موارد، ملاحظات اقتصادی بر ملاحظات ایمنی اولویت پیدا میکند.
وجود یک برنامه مدیریت ریسک جامع که تمام سناریوهای محتمل را در نظر بگیرد و برای هر کدام راهکارهای کنترلی مشخص کند، از ضروریاتی است که میبایست پیش از وقوع حادثه تهیه میشد. این برنامه میبایست به صورت دورهای بازنگری و بهروزرسانی میشد تا همگام با تغییرات تأسیسات و فناوریهای جدید باشد. تجهیزات اطفای حریق تخصصی متناسب با نوع مواد شیمیایی موجود در بندر نیز از ملزوماتی بود که میتوانست در کنترل سریعتر حریق مؤثر باشد. سیستمهای فوم، پودر خشک یا گازهای خنثی به همراه آموزش صحیح استفاده از آنها میبایست در دسترس میبود. در بسیاری از حوادث مشابه، مشاهده شده که وجود تجهیزات مناسب اما عدم آشنایی پرسنل با نحوه استفاده از آنها، اثربخشی این تجهیزات را به شدت کاهش داده است. پایش مستمر تجهیزات از طریق برنامههای منظم بازرسی فنی و تست تجهیزات ایمنی میتوانست از خرابی تجهیزات حیاتی جلوگیری کند. این شامل بازرسیهای دورهای مخازن، لولهکشیها، شیرهای ایمنی و سیستمهای کنترل فشار میشد. تجربه نشان داده که بسیاری از حوادث بزرگ صنعتی نتیجه غفلت از بازرسیهای دورهای و عدم تعمیر و نگهداری به موقع تجهیزات بوده است.
طرح تخلیه اضطراری کارآمد با علائم هدایتگر واضح، مسیرهای فرار متعدد و محلهای تجمع ایمن خارج از محدوده خطر میتوانست تلفات انسانی را به حداقل برساند. در چنین طرحی میبایست به نیازهای خاص افراد دارای معلولیت، مسیرهای جایگزین در صورت مسدود بودن مسیرهای اصلی و روشهای شمارش افراد پس از تخلیه توجه ویژه میشد. هماهنگی بین سازمانی پیشبینیشده بین نهادهای مختلف مانند آتشنشانی، اورژانس، هلال احمر و نیروهای امنیتی میتوانست زمان پاسخگویی به حادثه را کاهش دهد. تمرینات مشترک دورهای این نهادها میتوانست مشکلات هماهنگی در شرایط واقعی بحران را به حداقل برساند. استفاده از فناوریهای نظارتی پیشرفته مانند دوربینهای حرارتی، حسگرهای تشخیص گاز و سیستمهای نظارت تصویری هوشمند میتوانست در شناسایی زودهنگام نقاط خطرناک مؤثر باشد. این سیستمها قادرند الگوهای غیرعادی را تشخیص داده و پیش از تبدیل شدن به بحران، هشدار دهند.
توسعه فرهنگ ایمنی سازمانی که در آن کارکنان بدون ترس از تنبیه، شرایط ناایمن و خطاها را گزارش دهند، میتوانست بسیاری از خطرات را قبل از تبدیل شدن به فاجعه شناسایی کند. در چنین فرهنگی، ایمنی بر تولید اولویت دارد و تمام کارکنان خود را مسئول حفظ ایمنی محیط کار میدانند. ذخیرهسازی مناسب مواد شیمیایی با در نظر گرفتن سازگاری مواد با یکدیگر و شرایط محیطی مناسب نیز از عوامل پیشگیرانه مهم بود. رعایت اصول صحیح انبارش، برچسبگذاری دقیق و جداسازی مواد ناسازگار میتوانست از بروز واکنشهای خطرناک جلوگیری کند. وجود سیستمهای پشتیبان برای تامین برق اضطراری، سیستمهای خنککننده و کنترلهای ایمنی در صورت قطعی برق اصلی نیز از ملزوماتی بود که میبایست مورد توجه قرار میگرفت. در بسیاری از حوادث صنعتی، قطعی برق به عنوان عامل تشدیدکننده بحران نقش داشته است.

هزینههای پیشگیری همواره به مراتب کمتر از هزینههای جبران خسارات ناشی از حوادث است. امید است این رویداد تلخ موجب بازنگری اساسی در رویکردهای ایمنی و پیشگیرانه در تمامی تأسیسات حساس کشور شود و فرهنگ ایمنی به یکی از اولویتهای اصلی مدیریتی تبدیل گردد.