بارها به کرات شاهد دعوا و بحث و حتی زدوخورد در خصوص جای پارک خودرو بوده و هستم؛ چه بین دو شهروند و چه یک کاسب با شهروند و بالعکس. افزایش ترافیک و عدم توسعه زیرساختهای شهری برای توزیع متوازن خودروها و نیز مدیریت بهینه پارک سبب شده که خیابانها و کوچهها نیز محل پارک طیف وسیعی از خودروها در شبانهروز باشند. اما جایگاه قانون و قوانین شهری در این بین کجاست که نتوانسته یکبار و برای همیشه، به این مجادلههای روزانه شهروندان پایان دهد و فصلالخطاب باشد؟
چرا یک مغازهدار به خود اجازه و جرات میدهد در روز روشن، فلان بانو را عملاً تهدید کند که خودرویش را پنچر و یا خطخطی میکند؟ این بانو(یا هر شهروند دیگر) چرا باید توسط یک مغازهدار تهدید شود؟ زمانی که خودداری آن بانو از پذیرش حرف زور اتفاق میافتد، چرا مغازهدار باید فریاد بزند: من خودِ قانونام؛ برو شکایت کن و هر غلطی بکن؛ اینجا دیگر پارک نکن!
پس هم قانون مشکل دارد که نتوانسته نقش بازدارندگی خود را ایفا کند و هم روالهای قضایی و انتظامی آنقدر پیچیده و هزینهبر است که آن مغازهدار با علم به اینکه کمتر کسی برای خط و خش روی خودرو یا پنچر شدن، اقدام به شکایت میکند؛ و این از جهاتی خلاف برخی بندهای قانون اساسی ما در حوزه امنیت و آرامش روانی شهروندان است.
تجویز راهبردی:
حق جای پارک، یکی از مسائل روزمره تمامی کلانشهرها و حتی شهرهای کوچک ما است که یکبار برای همیشه باید توسط قوهقضائیه و نیروی انتظامی بررسی کارشناسی شده و برای آن، راهکارهای قانونی و نیز برنامههای فرهنگی تعریف و در کلانشهرها اجرا شود. در این خصوص نیز پیشنهادات و ایدههایی نوآورانه قابل ارائه به صورت رسمی است؛ اگر درخواستی رسمی برای این چالش شهرها توسط هر ارگان یا ادارهای باشد.