مافیای زباله ؛هشداری که به صدا در آمد
مافیای زباله ،مسئله جدیدی نبوده و به عبارتی مختص شهرهای بزرگ از جمله تهران نیست و تقریبا به نوعی، اکثر شهرها و روستاهای کشورمان با این موضوع مهم و اساسی روبرو هستند.در این راستا ناگفته نماند که اکثر کشورهای توسعه یافته جهان،سالهاست که از معضلی به نام پسماند و زباله ها ، فرصتی بکر برای کسب درآمد زایی نموده اند.
اگر در گذشته زباله جمع کن ها عموما افرادی معتاد، بی خانمان بودند، اکنون زباله دزدی به یک تجارت مدرن تبدیل شده است که پشت صحنه ی آن مافیای بزرگی قرار دارد. زباله های شهری که قبلا راس ساعت مشخصی توسط شهرداری جمع آوری می شد، سرنوشت جدیدی پیدا کرده اند. زباله هایی که در بیرون از خانه ها قرار داده می شوند در کسری از ثانیه با یک وانت بار یا افراد کیسه به دوشی مواجه می شوند که کیسه زباله و هرچه درون آن است را یک جا میبرند و سپس در فضایی باز در گاراژها و بیغوله ها و سوله های اطراف شهر با خیال راحت نسبت به تفکیک شان اقدام میکنند. البته عده ای هم عملیات تفکیک را در همان جلوی درب خانه ها انجام می دهند که بعد از گذشت چند دقیقه شما با کیسه زباله های پاره شده و انبوهی از پسماندهای غذایی پخش شده در وسط کوچه و خیابان مواجه می شوید. با شرایط پیش آمده پس از شیوع کرونا و تعطیلی برخی کسب و کارها، تعداد زباله گردهایی که با استفاده از خودرو و یا سه چرخ اقدام به جمع آوری زباله از سطح شهر می کنند، نیز روز به روز به شدت در حال افزایش است.
تنها اگر بخواهیم با یک بررسی اجمالی وضعیت زباله ها و پسماندهای پایتخت را مورد بررسی قرار دهیم، می توان گفت، شهر تهران حدود ۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت و بیش از ۳۵۰ محله و حدود ۱۲ میلیون نفر جمعیت دارد. اگر هر شهروند؛ روزانه فقط ۵۰۰ گرم زباله تولید کند، روزانه با آماری حدود ۶۰۰۰ تن زباله روبرو هستیم که البته تنها جمع آوری آن ها هزینه ی هنگفتی می برد ،حال چه برسد به پروسه ی تفکیک و بازیافت که البته در این حوزه ما هنوز اول راهیم.
شايد خيليها از ارزش بالای سرمایه زباله های شهری غافل اند. اما کافی است ،سری به كارگاههای كوچك غير قانوني بازيافت در جنوب شهر بزنیم، تا تازه متوجه ارزش زباله يا همان طلای كثيف شويم. گزارشات نشان می دهد که آنقدر تشكيلات كار روزانه ی افرادی که در حوزه ی جمع آوری آن و یا به اصطلاح زباله دزدان سازمان يافته و منظم شده که افراد پشت پرده ،روزانه میلیاردها تومان به جیب می زنند.
سال هاست که زباله هم مانند بسیاری از بخش های دیگر صاحب اقتصاد شده است، در حالی که بسیاری از مسئولین هنوز در این حوزه در خواب غفلت به سر می برند. زباله دزدها، اين روزها با خیال راحت و بدون كمترين مزاحمتی از سوی دستگاه ها و نهادهای نظارتی به جمع آوری و فروش آن و بازيافت غيربهداشتی آن مشغولند. فراوانی فعالیت سیستمی هوشمندتر، سریع تر و چابک تر از سیستم جمع آوری زباله های شهرداری، این روزها در خیابان ها و کوچه ها کاملا آشکار است که چگونه بخش های ارزشمند آن را براحتی به یغما می برند و به قیمت بسیار ناچیزی از زباله جمع کن ها می خرند و سود اصلی عاید آن ها می شود.
البته هنوز آمار دقیقی از این سودهای هنگفت در دسترس نیست. از آن جایی که بخش اعظمی از این جمع آوری ها توسط نیروی کار غیررسمی و کودکان کار و اتباع غیر ایرانی صورت می پذیرد که آمار رسمی و شفافی در این حوزه وجود ندارد. در هر صورت ،حال که این صنعت می تواند چنین بستری سود آور و اشتغال زایی را فراهم کند، چرا تا کنون آنطور که باید و شاید به این صنعت سودآور نگاه نشده است و از فرصت های اشتغال زا و گردش مالی بالای آن بهره لازم برده نشده است. تهدیدی اجتماعی که می تواند تبدیل به یک فرصت بزرگ در حوزه ی اشتغال زایی و اقتصاد باشد، همواره مورد بی توجهی قرار گرفته است و گرفتار یک مافیای اقتصادی و البته یک معضل اجتماعی شده است. زباله هایی که بسان طلا در سطح شهر می درخشند و به راحتی به یغما می روند، نیازمند یک اجماع سراسری میان شهروندان و شهرداری هاست تا علاوه بر تفکیک درست آن از مبدا ،نسبت به جمع آوری و شرایط بازیافت آن ها نیز توسط سازمان های ذی ربط ،همتی جدی مبذول داشته شود.
سیده مینا دیوبند- سردبیر روزنامه تفاهم