قانون زندگی، قانون باورهاست
این روزها در هر کوی و برزنی صحبت از گرانی هاست و با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر کشور بسیاری از جوانان تلاش کردن برای رسیدن به زندگی بهتر را شبیه به یک دوی ماراتن می دانند که در نهایت محکوم به باختن اند. چرا که با یک رصد ساده می توان گفت تورم و افزایش قیمت ها برای مایحتاج اولیه زندگی همچون خانه، ماشین و … آنقدر شیب متحیرگرایانه ای به خود گرفته است، که جلو زدن از آن محال است. اکثر جوانان با یک حساب سرانگشتی ساده شما را متقاعد می کنند که اگر از همین امروز شروع کنید و با یک حقوق متوسط نه چیزی بخورید، بپوشید و خرج کنید و تمام آن را یکسره پس انداز نمایید، باز هم نمی توانید صاحب خانه و ماشین و .. شوید. چه برسد به آنکه اندکی پول برای استارت یک کسب و کار آن هم با وجود صدها ریسک دیگر کنار بگذارید. تا اینجای موضوع گویا تمام قطعات پازل طوری چیده شده است که چاره ای جز تن دادن به این مباحث و تسلیم شدن برای آنکه دیگر هرگز نمی توان از صفر شروع کرد نیست. اما درست در نقطه ی مقابل انسان هایی هستن که در عمل اثبات نموده اند که این پایان راه نیست و تنها انسان های ضعیف هستند که خود را به هر بادی می سپارند و از درجا زدن هراسی ندارند و هر سرنوشتی که محیط اطراف به آن ها دیکته نماید با جان و دل می پذیرند.
قانون زندگی، قانون باورهاست و باورهای راسخ سرچشمه موفقیت های بزرگ هستند و این توانمندی های یک انسان است که باورهای او را تایید می کند. مشکلاتی همچون بی پولی در واقع مزیتی است در لباس مبدل که نحوه نگرش شما به این موضوع می تواند زندگی شما را متحول سازد. چرا که وقتی شرایط زندگی پول و ثروت را از شما می گیرد، شما مجبورید از منابع دیگری همچون نبوغ، استعداد و علم خود برای رسیدن به رویاهایتان بهره مند شوید. در واقع شرایط زندگی، اگر گزینه ای را حذف نماید، شما را قوی تر و مصمم تر برای استفاده از سایر گزینه ها تربیت خواهد نمود. بنابراین شروع کنید، بله فقط شروع کنید. بزرگترین لطفی که می توانید در حق خودتان و رویاهای پیش رویتان نمایید شروع کردن است. وقت طلایی در حال از بین رفتن است و هرگز نباید عواملی چون سرمایه کم و شک داشتن در خصوص سوددهی کسب و کار مانع شما شود. بدون تردید از (صفر رسیدن به موفقیت) کاری رعب آور و یا غیر ممکن به نظر می رسد. با این وجود تحسین برانگیز و شگفت آور است. کارآفرینان بسیاری وجود دارند که به معنای واقعی از صفر شروع کرده اند و حتی عده ای از آن ها بی خانمان بودند. Jan Koum مدیر عامل و یکی از موسسان واتساپ روزگاری را با کوپن های غذا امرار و معاش می کرد. Jack Ma قبل از تاسیس علی بابا تنها یک مدرس ساده زبان انگلیسی بود. او زندگی فقیرانه ای داشت و حتی نتوانسته بود در رستوران های زنجیره ای KFC نیز شغلی برای خود دست و پا نماید. او در سال 1999 علی بابا را تاسیس کرد که در حال حاضر فعالیتش دو برابر آمازون است.
این چند نفر تنها مشتی از خروار، هزاران کارآفرینان برتر دنیا هستند که زندگی خود را از صفر شروع کردند. باور داشته باشید که اکثر افراد موفق روزی از صفر شروع کرده اند و به موفقیت های زیادی رسیده اند. تنها کافیست مسئولیت تمام زندگی مان را بر عهده بگیریم و با تغییر در آن، به موفقیت های بزرگی دست یابیم.