آخرین اخبار

دلایل محبوب بودن شبکه های اجتماعی از رسانه‌ های رسمی ؟

رویکرد یکسویه و غیرتعاملی برخی رسانه های رسمی و دولتی باعث شده است تا بخش قابل توجهی از مخاطبان این رسانه ها، برای دریافت اخبار انتخاباتی و شنیدن اظهار نظر نامزد ها به سراغ شبکه‌ های اجتماعی بروند. بر این اساس، از مخاطبان آن ها کاسته و بر مخاطبان شبکه های اجتماعی افزوده شده است.

کارشناسان رسانه اغلب معتقدند که اگرچه نیمه دوم قرن بیستم را می‌توان دوران اوج تاثیرگذاری تلویزیون و رادیو دانست، اما در یک دهه گذشته، نقش فضای مجازی و شبکه‌ های اجتماعی به قدری پررنگ شده است که برخی از آنان، از پایان کار سایر رسانه‌ ها و به ویژه رسانه‌ های مکتوب سخن به میان می‌آورند. به ویژه در میدان سیاست، این مساله بیش از گذشته دیده می‌شود. در ایران نیز وضعیت به همین گونه بوده است. در حالی که در دهه‌ های ۶۰ و ۷۰، این مطبوعات و رادیو و تلویزیون بودند که به پخش اظهار نظرها و برنامه‌ های سیاسی نامزد های انتخابات می‌پرداختند، اکنون شبکه‌ های اجتماعی مختلف و متعدد تبدیل به کانال ارتباطی اصلی نامزدها با رای‌دهندگان شده‌اند.

حال پرسش این است که به چه دلیلی چنین وضعیتی رخ داده است؟ چرا در شرایطی که پیش از این رای‌ دهندگان برای بررسی اظهارات و برنامه‌ های نامزد ها، پای فیلم‌ های تبلیغاتی و برنامه‌ های پخش شده از صدا و سیما می‌نشستند، امروز این مصاحبه‌ های زنده یا تبلیغات یا ضدتبلیغات منتشر شده در فضای مجازی و شبکه‌ های اجتماعی هستند که بیشترین مخاطبان را به خود جذب کرده و بحث برانگیز می‌شوند؟ نیم نگاهی به عملکرد صدا و سیما و تفاوت نحوه انتشار مطالب در برنامه‌های صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند پاسخی به پرسش‌های طرح شده باشد.

وقتی تعاملی در کار نیست

یکی از جدی‌ترین ضعف‌ های رسانه‌ های قدیمی‌ تر نظیر تلویزیون، رادیو و مطبوعات، یکسویه بودن آنها است. واقعیت آن است که بستر این رسانه‌ ها کمتر فرصت «تعامل» را می‌دهد. مخاطبان تنها می‌توانند پای برنامه‌ های تلویزیون بنشینند یا به رادیو گوش بدهند. آنان هیچ دخل و تصرفی در محتوا های تولید این رسانه‌ها ندارند و قادر هم نیستند در برابر محتوا های تولید شده واکنشی نشان دهند. در مقابل ویژگی اصلی شبکه‌ های اجتماعی، تعاملی بودن آنها است. رای‌ دهندگان می‌توانند با حضور در شبکه‌ های اجتماعی به بحث با نامزد های انتخاباتی به صورتی رو دررو و علنی پرداخته و نظرات و برنامه‌ های آنان را نقد و بررسی کنند. شبکه‌ های اجتماعی همچنین فرصت را برای افراد از طیف‌های مختلف فراهم می‌آورند تا نوعی از برابری در فضای سیاسی حاصل شود. در مقابل چنین فرصتی در برنامه‌های صدا و سیما وجود ندارد. این در حالی است که با گسترش شبکه‌ های اجتماعی، بسیاری از شبکه‌های تلویزیونی در نقاط مختلف جهان با تعاملی کردن برنامه‌ های سیاسی، فرصت حضور افراد از طیف‌ های مختلف در یک برنامه مباحثه سیاسی برای نامزدهای انتخاباتی را فراهم کرده‌اند. چنین برنامه‌ هایی باعث شده است تا برنامه‌ های تلویزیونی نیز تا حدی تعاملی شوند و این نقطه ضعف رسانه‌ای برطرف گردد. از همین رو می‌توان دید که در دیگر کشور ها اگرچه شبکه‌ های اجتماعی نقشی مهم را ایفا می‌کنند، اما این مساله به معنای حذف یا نادیده گرفتن شدن تلویزیون و رادیو در این کشورها نیست. از همین رو باید گفت تا زمانی که صدا و سیما رویکردهای فعلی خود را اصلاح نکند و به سمت تعاملی کردن و مشارکتی کردن برنامه‌های خود با استفاده از افرادی با رویکردهای متنوع سیاسی نرود، نمی‌تواند جایگاه از دست رفته خود در میدان سیاست و به ویژه در ایام انتخابات را بازیابد و در نتیجه هر روز بر نقش و اهمیت شبکه‌های اجتماعی به عنوان رسانه‌های اصلی و یکه تاز میدان سیاست افزوده خواهد شد.

اتخاذ رویکردی یکسویه

واقعیت آن است که صدا و سیما در سال‌ های اخیر، رویکردی یکسویه را اتخاذ کرده و بیش از هر چیز از جناح یا رویکرد های خاصی حمایت کرده است. برنامه‌ های متعددی که صدا و سیما در طی سال‌ های گذشته در انتقاد از دولت یا طرح اتهامات واهی علیه رئیس‌جمهوری و سایر مسوولان دولتی تولید کرده است را بسیاری در خاطر دارند. از ساخت برنامه‌ هایی همچون «گاندو» یا «مه‌ شکن» تا انتشار اخباری با رویکرد های یکسویه و تنها در نقد عملکرد دولت، تنها بخشی از کارنامه سیاسی رسانه‌ای است که طبق قانون باید ملی و با رویکردی همه شمول باشد. این مساله بارها موجب انتقاد از عملکرد صدا و سیما شده است و در عین حال برخی وزرا و مسوولان دولتی ناچار شده‌اند در برابر این رفتار صدا و سیما واکنش‌هایی جدی از خود نشان دهند.

اما رویکرد صدا و سیما، تنها در قبال دولت یکسویه نیست. صدا و سیما در قبال موضوعات مهمی که به عنوان تصمیمات نظام گرفته شده‌اند نیز مواضعی انتقادی اتخاذ کرده است. نمونه مشخص چنین موضوعاتی، پرونده برجام و مذاکرات فعلی وین است. بطور مثال در حالی که شبکه «پرس‌تی‌وی»، شبکه خبری انگلیسی زبان صدا و سیما، بار ها به انتشار اخبار کذب درباره مذاکرات وین دست زده است، «علی ربیعی» سخنگوی دولت در دوم خردادماه در گفتگو با روزنامه «شرق» گفته بود که  اخبار «پرس‌تی‌وی» یکی از شبکه‌ های صدا و سیما، «عاری از صحت و به زیان منافع ملی» است. «عباس عراقچی» معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد ایرانی در مذاکرات وین نیز در تاریخ ۳۱ فروردین ماه در توئیتی ضمن رد اخبار کذب این شبکه به نقل از «یک منبع مطلع» نوشت که: «نمی‌دانم «منبع مطلع» پرس تی‌وی در وین کیست، اما هر که هست اصلا مطلع نیست». چنین اقداماتی باعث می‌شود تا مخاطبان ضمن سردرگمی در اینکه کدام خبر صحیح و کدام خبر کذب است، نسبت به اخبار و تولیدات خبری صدا و سیما بی‌اعتماد شوند در نتیجه در بزنگاه‌های حساسی همچون ایام انتخابات، سطح اعتماد آنان به برنامه‌های تولیدی صدا و سیما کاهش پیدا کند. اعتمادی که بدون آن نمی‌توان انتظار استقبال از یک رسانه را داشت. پیش از آن نیز «محمود واعظی» در بهمن ماه سال گذشته به انتقاد از عملکرد صدا و سیما پرداخته بود و با تاکید بر اینکه در برنامه‌های تولیدی « افرادی را دعوت می‌کنند که تابلو و مخالف دولت هستند»، تاکید کرده بود که صدا و سیما نباید مردم را ناامید کند.

با آغاز ثبت نام نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری نیز دیدیم که اغلب نامزدها با حضور در شبکه‌های اجتماعی مختلف، به بحث و گفتگو با اصحاب رسانه، خبرنگاران و رای‌دهندگان پرداختند تا جایی که همین اظهار نظرها و بحث‌ ها در شبکه‌های اجتماعی تبدیل به منبع خبری شد و رسانه‌ ها نیز در گزارش‌ های خود به بحث درباره این اظهار نظر ها و مصاحبه‌ ها پرداختند. این در حالی است که کمتر رای‌دهنده‌ ای به سراغ برنامه‌ های صدا و سیما درباره انتخابات رفته است و در مقابل گفتگو های و بحث‌های انتخاباتی در شبکه‌های اجتماعی با استقبال زیادی مواجه شده است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا