کارآفرینی

حمایت از صنایع کوچک، تلاش درمسیر جهش تولید

صنایع خرد و کوچک به عنوان پیشران اقتصادی در دنیای امروز، نقش قابل توجهی در نوآوری، آموزش نیروی کار، توسعه ی صادرات، سرمایه گذاری و از همه مهم تر ،اشتغال زایی و در نهایت رشد اقتصادی کشورها دارند. در حالی که نود درصد فعالیت های صنعتی، مربوط به صنایع کوچک است که بیشترین آمار اشتغال صنعتی نیز نشات گرفته از همین واحدهای تولید خرد است. آمارها حاکی از آن هستند، که صنایع کوچک با فراهم کردن زمینه ی اشتغال میلیون ها نفر در سراسر کشور سهم بسزایی را در ایجاد اشتغال و کارآفرینی دارند و می توانند تنها ناجی بیکاران و محور اشتغال در کشور باشند. اما هنوز در کشور شیفتگی استراتژیست های ما نسبت به صنایع بزرگ است و به پتانسیل های صنایع کوچک و متوسط آنطور که باید و شاید توجه نمی شود.

آنگاه که مقام معظم رهبری با توجه ویژه به مسائل اقتصادی کشور و حمایت از تولید داخلی، امسال را به‌ عنوان جهش تولید نام‌ گذاری کردند، در واقع این امر را در قالب یک نقشه راه، هدف ‌گذاری‌ها و عملکرد مسئولان و قوای سه‌گانه را به این حوزه معطوف نمودند. صنایع کوچک مزیت های منحصر به فردی داشته که باعث گشته، توجه به آن ها را ازبدیهی ترین اصول اقتصادی به حساب آید. صنایع کوچک به سرعت راه اندازی می شوند، به سرعت تولید را آغاز می کنند و به دلیل عدم نیاز به زیرساخت های پیچیده و زمان بر، علاوه بر جذب نیروی انسانی و تاثیر فوری در شاخص های اشتغال،  در بازار نیز تاثیر می گذارد. اما باید اذعان داشت که یکی از موانع توسعه ی صنایع کوچک در ایران، دولتی بودن صنایع بزرگ است. صنایع بزرگ دولتی که نه تنها از درآمدهای نفتی بهره مندند بلکه با در دست داشتن انبوهی از امکانات و رانت ها، هیچگاه اجازه ی رشد و توسعه به صنایع کوچک را نداده و آن ها را به حاشیه می رانند. نفتی و دولتی بودن ،دو ایراد اساسی نظام اقتصادی کشور است، که ضعف در نوآوری و هدر رفت منابع را بدنبال خواهد داشت. کم و بیش هشتاد درصد فعالیت های تولیدی در ایران به سمت دولت و توسط شرکت های دولتی و شبه دولتی صورت می گیرد.

صنایع کوچک و متوسط در کشورهای مختلف جهان دارای شباهت های بسیاری هستند. اما با این وجود نمی توان تعریف یکسانی از آن ها بدست آورد. هر کشور بر اساس نوع انتظار از این صنایع و نیز شاخصه های اشتغال، حجم سرمایه، حجم تولید و تکنولوژی انتظارات و تاثیرات منحصر به فردی در اقتصاد خواهند داشت. صنایع کوچک و متوسط در ایران به دلیل فرهنگ کسب و کار سنتی و سیاست های دولتی تفاوت های بنیادین با صنایع کوچک در کشورهای پیشرفته دارد. در ایران صنایع کوچک به دلیل کاهش منابع و عدم برخورداری از فضای تجاری و یا وجود هر محدودیت بازدارنده ی دیگری کوچک مانده اند و ازین رو صنایع کوچک در ایران یا حیات موقتی دارند و یا در صورت فراهم شدن عوامل مذکور و افزایش سرمایه تمایل به تبدیل شدن به کارخانجات بزرگ را دارند. دقیقا در نقطه ی مقابل در کشورهای توسعه یافته، صنایع کوچک به ذات کوچک بودنشان مورد توجه اند. آن ها نه بر اساس الزامات سرمایه ای بلکه الزامات دانشی و فنی کوچک هستند و هرگز رویای بزرگ شدن را در سر نمی پرورانند و اندازه ی واحدهای کوچک دانش بنیان را شاخص های علمی و فنی و مدیریتی آن نشان می دهد و نه اندازه ی کارگاه و سایر امکانات آن.

جدا از مطالب بیان شده ،صنایع خرد و کوچک در ایران خیلی زود می میرند. چرا که هیچگاه از یک حمایت منطقی بهره مند نبوده و تاثیر گذاری بی بدیل آن در توسعه و رشد اقتصادی جوامع جدی تلقی نشده است. به دلیل فقدان استراتژی توسعه ای مشخص و هدفمند در صنعت بویژه در مراکز صنعتی کوچک، کسب و کارهای کوچک و متوسط نتوانسته اند سهم قابل توجهی را در تولید ناخالص ملی به عهده داشته باشند. کمبود سرمایه و عدم حمایت های سرمایه ای، فقدان زیرساخت های مناسب سخت افزاری و نرم افزاری، به روز نبودن فناوری های تولید، ضعف بازاریابی و عدم شناخت بازارهای مصرف و فقدان مقیاس صرفه اقتصادی لازم در سرمایه ،باعث کاهش توان رقابتی لازم این بنگاه ها در کشور است.

پر واضح است که شرکت های دولتی و بزرگ در بهره گیری از منابع تولید، با فشار و محدودیتی روبرو نیستند و همین موجب می شود که هزینه ی آن ها برای کار، مواد، تجهیزات و سرمایه توجیه اقتصادی لازم را نداشته  باشد، اما با این وجود با کمک گرفتن از اهرم دولتی بودن همچنان به فعالیت های خود ادامه دهند. از اینرو قدرت رقابت بخش خصوصی و بالاخص صنایع کوچک تر در سایه ی برخی از نابسامانی ها و نارسایی ها در مدیریت کلان کشور در زمینه های گوناگون و تورم های برآمده از آن ،کم و بیش از میان رفته است. در این راستا ،فراهم کردن بسترهای مناسب برای کارآفرینی و نوآوری در جذب هدایت سرمایه ها در مسیر توسعه ی اقتصادی کشور باید مورد توجه جدی قرار گرفته تا توزیع عادلانه ثروت بین اقشار مردم، افزایش تولید و صادرات محصولات و کارآفرینی و اشتغال زایی از طریق افزایش فرصت های شغلی امکان پذیر باشد. آمارها نشان می دهد که سهم صنایع کوچک در ارزش افزوده ایجاد شده کشور رقمی نزدیک به 17 درصد است و تقریبا 18 درصد از کل صادرات را در اختیار خود گرفته اند. اما این ارقام در مقایسه با نمونه های موفق بین المللی واقعا بسیار پایین است و سیاست گذاری ها باید به گونه ای تبیین گردد، تا با ایجاد نشاط تولید، جایگاه قابل قبولی در توسعه و پویایی صنایع کوچک کشور بدست آوریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا