یادداشت

باند کودکان کار، بهانه‌ای برای فرار از واقعیت

کودکان کار یکی از معضلات دردناک جامعه ماست که چندین سال است طرح‌های مختلف برای حل آن ناکام مانده است. طرح ساماندهی  این کودکان چندین سال است با مسئولیت سازمان بهزیستی کشور اجرا می‌شود. در این مسیر سازمان‌هایی چون شهرداری هم در این طرح با بهزیستی همکاری می‌کنند. اما ظاهراً تمام اقدامات به برنامه‌های مناسبتی روز جهانی مقابله با کار کودک یا روز جهانی کودک محدود می‌شود. نکته اینجاست که در عمل و آنچه در جامعه مشاهده می‌شود تعداد کودکان کار کاهش چشمگیری نداشته است. شاید مسئله، باورهای غلطی چون باند کودکان کار باشد که مانع از حل اساسی مشکل می‌شود.

باند کودکان کار واقعیت یا خیال؟

باند کودکان کار نه قابل کتمان است و نه ریشه اصلی این معضل است. اینکه این کودکان توسط باندهایی به کار در خیابان وادار می‌شوند به طور محدود حقیقت دارد. ولی تعداد کودکان بی‌سرپرست یا بد سرپرستی که در اختیار این گروه‌ها قرار دارند بسیار محدود است. بخش عمده این کودکان با آگاهی خانواده و به دلیل فشار اقتصادی در خیابان زندگی می‌کنند. به عبارت دیگر تنها چیزی که این کودکان را وادار به کار می‌سازد فقر و مشکلات معیشتی است. بسیاری از این افراد اگر خدمات حمایتی مناسبی دریافت کنند دیگر به خیابان باز نمی‌گردند.

البته بین این کودکان و کودکان خیابانی تفاوتی وجود دارد که معمولاً مورد اغفال واقع می‌شود. کودکان خیابانی کودکانی هستند که یتیم هستند و یا به هر دلیل در خیابان رها شده‌اند. در نتیجه احتمال اینکه گروهی بزهکار این کودکان خیابانی را به کار گیرند بسیار است. اما اغلب  این کودکان  کودکانی هستند که برای کسب درآمد در خیابان هستند و هر شب نزد خانواده خود باز می‌گردند. البته مشکلات خانوادگی، فرهنگی و ارتباطی در این خانواده‌ها بسیار شایع است. ولی وجود خانواده پشتوانه محکمی است که با حمایت از آن می‌توان مانع از حضور کودکان در خیابان شد.

باند کودکان کار، بهانه‌ای برای فرار از واقعیت

مشکل طرح ساماندهی کودکان کار چیست؟

برخورد حذفی و ضربتی بزرگترین عامل شکست طرح ساماندهی کودکان کار است. مسئولان بهزیستی با جمع‌آوری کودکان از سطح شهر و ارسال آنها به مراکز نگهداری کودکان تنها صورت مسئله را حذف می‌کنند. چون با این کار مشکل سفره‌های خالی خانواده این کودکان حل نمی‌شود. در نتیجه خیلی زود این کودکان با زمان و نحوه اجرای طرح ساماندهی آشنا شدند. در نتیجه در زمان و مکانی که مأموران بهزیستی حضور دارند این  کودکان حضور ندارند. در نتیجه این روزها بخش زیادی از این کودکان از سطح خیابان به کارگاه‌های زیرزمینی جنوب شهر پناه بردند.

فقدان مسئول واحد در این زمینه نیز از دیگر عوامل شکست این طرح محسوب می‌شود. در مورد کار کودکان بخشی از مسئولیت بر عهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و بخشی دیگر بر عهده سازمان بهزیستی است. این امر موجب می‌شود هریک از سازمان‌ها مشکلات کار را تقصیر دیگری بدانند. و هیچ‌کس پاسخگوی عدم اثربخشی کار نباشد.

راه‌حل چیست؟

قاعدتاً حمایت کامل از خانواده‌های محروم و بی‌نیازی آنها راه‌حل ایده‌آل این معضل اجتماعی است. ولی تأمین مالی تمام نیازمندان و محرومان غیرممکن به نظر می‌رسد. در این شرایط شاید تلاش برای هدایت این کودکان و تغییر آینده آنها بهترین اقدام باشد. نمونه موفق این گونه اقدامات، امکان تحصیل رایگان برای این کودکان در مدرسه کودکان کار است. چنین اقدامی حداقل با پرورش دانش و مهارت این کودکان در تغییر آینده آنها بسیار تأثیرگذار است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا