بیابان زایی ؛ زنگ خطر جدی برای محیط زیست !
بیابان زایی به دلایل اقلیمی مانند کاهش نزولات جوی و از همه مهم تر به دلیل استفاده بی رویه از منابع آب زیرزمینی و … تشدید می شود.اگر از گسترش آن جلوگیری نشود ، صدمات جبران ناپذیری برای محیط زیست بوجود می آید.معضل بیابانزایی از سختترین مشکلهای زیست محیطی به شمار میآید.
همانگونه که در بالا نیز به آن اشاره شد ، زنگ خطر افزایش آمار بیابان زایی در کشور به صدا درآمده است، پیدایش یکی از چالشی ترین معضلات محیط زیست بنام بیابان زایی. یکی از مهم ترین دغدغه هایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحب نظران و برنامه ریزان را به سوی بیابان زدایی و یا مهار بیابان زایی جلب نموده ، واقعیت رشد شتابان و انبوهی جمعیت در محیط ها و مناطق اکولوژیک و تداوم آن در آینده و افزایش چشمگیر جمعیت شهری و به تبع آن کاهش جمعیت روستایی می باشد. دردی که در سالیان اخیر به جان زمین افتاده و سبب از بین رفتن پوشش گیاهی و گسترش قلمرو بیابان ها شده است. پیشروی و توسعه ی بیابان ها ، زندگی بیش از 250 میلیون نفر در سراسر جهان را مستقیما و در عین حال زندگی بیش از صد کشور جهان را به طور غیرمستقیم به مخاطره می اندازد.
آمارها حاکی از آن است که سالانه حدود 12 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی، مراتع و جنگل ها به بیابان تبدیل می شوند. کارشناسان این حوزه بر این عقیده اند، در سطح جهانی، چنانچه طی 25 سال آینده ، تخریب زمین و اراضی کشاورزی به سمت بیابان زایی با روند کنونی پیش رود ، به میزان 12 درصد از تولیدات محصولات غذایی در جهان کاسته خواهد شد. حال اگر سیر روند افزایش جمعیت را نیز تا سال 2050 به آن تحمیل نماییم ، بدون تردید توجه هر چه بیشتر به بیابان زدایی و افزایش سطح اراضی کشاورزی ، برای غلبه بر گرسنگی و ناامنی غذایی در جهان را باید جدی تر تلقی نمود.
ایران ؛ سومین کشوری بود که به کنوانسیون مقابله با بیابان زدایی پیوست و فعالیت های بیابان زدایی خود را از سال 1344 آغاز کرد. ایران کشوری با 164 میلیون هکتار مساحت می باشد که 80 درصد وسعت ایران را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد و هرساله 5/1-1 میلیون هکتار به کویرهای ایران افزوده می شود. از اینرو در فرهنگ ایران زمین، بیابان واژه ی آشنایی است، چرا که فلات مرکزی ایران یکی از معروف ترین مناطق خشک جهان است.
در سال های اخیر، سیلاب های به وقوع پیوسته در سطح کشور هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ شدت خسارات افزایش یافته است، که دراین بین نقش تخریب انسانی در افزایش بیابان زایی در کشور را نیز نباید غافل بود. فزونی و جاری شدن سیلاب های مخرب که کام ایرانیان را در در طی این سال های اخیر به کرار تلخ نمود ، یکی از پیامدهای جدی بیابان زایی به شمار می رود. پدیده ای که از آن به عنوان بلای طبیعی یاد شد، حال آنکه بهتر است از آن به عنوان بلای انسانی نام ببریم. هشدارها درباره فرسایش خاک ، کاهش نفوذپذیری خاک و رشد بیابان زایی بارها در کشور صورت پذیرفته است که متاسفانه هیچ گوش شنوایی برای آن نیست. بر اساس آمار، ایران رتبه نخست فرسایش خاک در جهان را داراست که با نگاهی به این آمار و جایگاه ایران در فرسایش خاک ، می توان به ارتباط سیلاب های چند سال اخیر کشور با این موضوع پی برد.
حفرچاه های عمیق و استفاده ی بی رویه از سفره های آب زیرزمینی و توسعه ی شهری و صنعتی که از دهه های پیش در ایران رواج یافت به یکی از مهم ترین علل بیابان زایی در ایران تبدیل شده است. به تبع این موضوع تخریب منابع و پوشش گیاهی و اراضی قابل بررسی است. کاشت درختان و گیاهان مقاوم و متناسب با مناطق خشک، تعادل دام و مراتع برای حفاظت از پوشش گیاهی، جلوگیری از تخریب و تبدیل غیر اصولی جنگل ها و مراتع، احیای شوره زارها و از همه مهم تر، حفظ منابع زیرزمینی آب و ممانعت از حفر چاه های عمیق و خالی شدن سفره های زیرزمینی می تواند از جمله راهکارهای مقابله با بیابان زایی باشد. پوشش گیاهی مناسب موجب نفوذ 50 درصد از آب به داخل خاک شده و نفوذ آب را در سفره های زیرزمینی تقویت کرده و نرخ فرسایش خاک را کاهش می دهد.
طبق آمار جهاد کشاورزی، در دوهه ی اخیر ، حدود یک سوم کل روستاهای کشور خالی از سکنه شدند و این بحران حاشیه نشینی را مضاعف کرده است. بیابان زدایی باید به یکی از سیاست های اصلی نظام تبدیل شود، چرا که عدم توجه کافی به این مهم در سال های اخیر، باعث بروز تهدیدات خطرناکی همچون فرسایش خاک، ریزگردها، هدررفت آب، مهاجرت بخش بومی مناطق خشک، سیلاب و نشست زمین شده است.
محمدی – کارشناس محیط زیست