سیستم های آموزشی با رویکرد خلاقیت محور و پرورش افکار کارآفرینانه می تواند نقطه عطفی برای موفقیت در سایر صنایع باشد. از اینرو لزوم تاسیس مدارسی با رویکردهای کارآفرینانه با تربیت نیروی انسانی خلاق، متخصص، کارآفرین، مسئولیت پذیر، آینده نگر، فعال و نوآور جز لاینفک پیشرفت اقتصاد یک جامعه است.
در ماه مهر به سر می بریم و فرزندانمان اکنون در مدارس در حال تحصیل و کسب علم و دانشند. مدارسی که ثبت نام و نام نویسی در آن ها ، نتیجه ی پرسش ها و جستجوهای فراوان والدین اند تا از هر لحاظ در رتبه ی نخست باشند. از آمار قبولی ورودی های مدارس سمپاد در مقاطع پایین تر گرفته تا پذیرفتگان کنکور سراسری، همه و همه در تصمیم گیری ما در ثبت نام فرزندانمان تاثیرگذار بوده است. مدارسی با آپشن هایی چون دوزبانه بودن، برگزاری کلاس های هوش و خلاقیت، برگزاری کلاس های ورزشی و ده ها مورد دیگر که سبب شده تا فرزندانمان را در آن ها ثبت نام نماییم. اما غافل از اینکه در دنیای فناوری امروز، بیش از آنکه به رتبه های اول کنکور نیاز داشته باشد به یک کارآفرین خلاق نیازمند است. امثال استیوجایز و زاکربرگ هرگز در هیچ کنکوری رتبه ی اول را کسب ننموده اند. بلکه همواره آموخته اند که در یک مارتن درونی به انگیزه ها و تلاش های خود اخترام بگذارند و ایده هایشان را جدی بگیرند.
آمار لیسانسه ها و فوق لیسانسه ها و حتی دکترهای بیکار ما خبر از واقعیتی تلخ دارد، ما هنوز کارآفرینی و فعالیت های کارآفرینانه را به عنوان یک راهکار اساسی در برون رفت از شرایط اقتصادی و اجتماعی حال حاضر به رسمیت نمی شناسیم. زیربنای تمامی شرایط مذکور، آموزش کارآفرینی و فعالیت در کسب و کارهای نوپاست و احتمال کارآفرین شدن کسانی که از کودکی با کارآفرینی و فوت و فن آن آشنا می شوند در آینده ، پنج برابر بیشتر از افراد آموزش ندیده است. ما باید بدنبال مدارسی باشیم که با فارغ التحصیل نمودن فرزندانی کاربلد و خلاق به دنبال کاهش فارغ التحصیل شدن افرادی هستند که بدون در نظر گرفتن نیازهای جامعه وارد دانشگاه شده و به دلیل فرایند آموزشی ناقص و ناکارامد و بدون یادگرفتن مهارت های لازم و کاربردی ، آمار فارغ التحصیلان بیکار کشور را بالا می برند.
مدارسی که به دانش آموزان کمک کند که زندگی بهتری داشته باشند ، نه صرفا با یادگیری چند فرمول و رقابت برای کسب نمره ی بهتر ، هدف اصلی آموزش را تا بدین حد تقلیل دهند. کودکی که از کودکی چگونه کارآفرین شدن را بیاموزد و از کودکی ویژگی هایی همچون آینده نگری، ریسک پذیری، خلاقیت، خلق ثروت و … را در خود تقویت نماید. کودکانمان از همان سنین پایین بیاموزند که اگر راه حلی وجود ندارد، باید خلاقیت به خرج دهند و راهی جدید برای رسیدن به اهدافشان ایجاد نمایند. هرگز نومید نشوند و هر شکست را یک فرصت جدید برای رسیدن به موفقیت بدانند.
چرا که در دنیای کسب و کار ، فراز و نشیب های بسیاری قرار دارد و باید افراد آموزش ببینند که چگونه آن ها را هموار کنند و از همه مهم تر، دانش آموزان بیاموزند که نگرش آن ها ، تعیین کننده ی موفقیت و شکست آن هاست.
خلاقیت ساختار شکنانه اولین و مهم ترین فاکتوری است که کودکان باید آن را آموزش ببینند و از این طریق توانایی کودکان برای تغییر نگرش نسبت به جهان پیرامونشان افزایش یابد. با ثبت نام فرزندانمان با مدارسی با رویکرد کارآفرینی، تفکرات جامعه را به سوی اقتصاد جدید، الگوهای جدید و نوآوری های جهانی همراه می نماییم. دانش آموزانی که از همان سنین کم ، راه و روش کسب و کار را می آموزند و قطعا در آینده تبدیل به کارآفرینان موفق خواهند شد. از اینرو در تمام دنیا رویکردهای آموزشی به شدت دستخوش تغییرات است و اگر می خواهیم از این موج توسعه جا نمانیم، بهتر است با بروز رسانی مدارس و تغییر رویکردهای سیستم های آموزشی کشور در این حوزه ی پیش رو باشیم.