یادداشت

کمبود سیمان نداریم، کمبود ایمان داریم!

گزارش اخیر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با عنوان “بررسی مشکلات ساختاری صنعت سیمان و دلایل آشفتگی بازار در هفته‌های اخیر” تنها گوشه ای از فاجعه بزرگی است که درباره رانت پنهان نفتی در سال های اخیر در کشور ما در جریان بوده و تعدادی سودجوی حرفه ای پشت برخی کارخانه ها به تاراج منابع ملی پرداخته اند و از کنار این تاراج، چند دوجین مدیر، سود و پاداش های میلیاردی به جیب زده‌اند.

این گزارش گویای آن است که کشور ما با سرعت سرسام آوری به سمت نابودی منابع و ذخایر معدنی و تاراج انرژی در حرکت است و صد البته این نابودی نه ربطی به آمریکا و دشمنان خارجی که با دستان پرتوان وزرا و مدیران کل و دولتمردان خودمان اتفاق می افتد. مدیرانی که این همه خسارت به مردم و منابع ملی وارد کردند، میلیاردها تومان حقوق و مزایا و پاداش هم می گیرند و زبانشان هم به اصطلاح دراز است.از نویسنده آلمانی هاینریش بل نقل است که گفته است،بعد از هیتلر، آلمانی ها درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورد. اما یک چیز نابود شده هم بود که فقط روشنفکران فهمیدند و آن خیانت هیتلر به کلمات بود. خیلی از کلمات شریف معانی خود را از دست دادند؛ پوچ شده بودند؛ مسخره شده بودند؛ آشغال شده بودند؛ مثل آزادی، آگاهی، پیشرفت و عدالت. پس از گذشت ۷۰ سال این بار صنعت سیمان تاریخ را به شکل مضحکی تکرار کرده است. چه اینکه درپشت نقاب های ظاهر فریبی بنام توسعه صنعتی، صادرات، پیشرفت، اخذ رتبه نخست صادرات سیمان در جهان، در عمل به تاراج منابع ملی پرداخته شد. فاجعه بار تر از این، تشخیص و مشاهده این گمراهی از سوی مدیرانی در مجلس و دولت و سکوت و بی‌توجهی به این رویه نابودکننده و بعضاً همراهی و همدلی بوده که ممکن است در اثر کلاهی بوده که کارخانه های سیمان به سر آنها گذاشته اند.

سیمان یکی از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در تمام ساخت و سازها و پروژه‌های عمرانی حضور دارد و فاقد جایگزین است. سیمان در مرحله مصرف محصول انحصاری است و در کشور ما تولید این محصول نیز به انحصار پنج سهامدار خصولتی و دستگاه عمومی غیردولتی در آمده است. با مدیرانی که چند دهه است به عنوان پدرخوانده‌های این صنعت در آمده اند و کلیه سیاست گذاری ها برای چگونگی و میزان تولید، توزیع و عرضه و فروش و قیمت گذاری آن را با تبانی همدیگر تعیین می کنند. در این میان تنها چیزی که برایشان اهمیتی ندارد، مردم و منافع ملی و محیط زیست است و به تنها چیزی که فکر می کنند، پاداش های میلیاردی سالانه است. فقط در یک قلم، پاداش پایان سال عضویت در هیئت مدیره یکی از معاونان رئیس جمهور سابق در یکی از کارخانه های سیمان ۵۷۰ میلیون تومان بوده است.

در گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی می خوانیم که در چشم انداز برنامه راهبردی صنعت سیمان پیش بینی شده که ایران رتبه نخست تولید سیمان در منطقه و به بزرگ ترین صادرکننده سیمان دنیا تبدیل شود. عنوان پر طمطراقی که چه بسا وزیر صمت وقت به هنگام امضای این سند، کلی هم به این دستاورد خود مباهات کرده است. صنعت سیمان در مسیر رسیدن به این موقعیت، دست اندازی های وسیعی به منابع ارزی کشور کرده و از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ با بهره مندی از ذخایر ارزی کشور (میلیاردها دلار) ظرفیت تولید سیمان را از ۳۲میلیون تن در سال ۱۳۸۲ به ۸۸میلیون تن در سال ۱۳۹۷ و برنامه دارد تا ۱۲۰ میلیون تن تا سال ۱۴۰۴ افزایش دهد (البته بخشی از سرمایه های توسعه صنعت سیمان نیز در ۳۵ سال گذشته در ذیل فاکتورهای فروش سیمان تحت عنوان “احداث صنعت و “طرح های توسعه” و “نوسازی کارخانجات” و امثالهم … فراتر از قیمت مصوب سیمان از جیب مصرف کنندگان سیمان دریافت شده است).با این حال اوج فاجعه اینجاست که در میان کسانی که چنین چشم اندازی برای صنعت سیمان تصور کرده‌اند، از جمله دلایل اصلی این رویکرد هدف گذاری برای صادرات سالانه بیش از ۳۰ میلیون تن سیمان بوده و دلیل این رویکرد را “ارزان بودن قیمت سوخت و انرژی در ایران” و نیز “فراوانی و ارزانی منابع معدنی در ایران” ذکر کرده اند. آیا افرادی مثل نعمت زاده و جهانگیری که پر ادعا ترین وزیران صنعت بعد از انقلاب هستند، در این حد درک و فهم از مناسبات اقتصادی ندارند که بدانند سوخت و انرژی در همه جای دنیا قیمت مشخصی دارد و اگر انرژی در قالب نفت و گاز و بنزین و مازوت با یارانه در ایران توزیع می شود، در واقع این یارانه به منظور کمک به زندگی و رفاه مردم ایران تخصیص یافته و نه برای آبادانی سایر کشورها؟!

دلار انرژی را می سوزانیم تا محصولی تولید کنیم که آنرا به ۱۴ دلار بفروشیم! آیا برای اثبات کج فهمی سندی محکم تر از این هم می توان ارائه کرد؟ آیا آقایان وزرا و وکلا و مدیران کل و مدیران کارخانه های سیمان با اموال شخصی خود نیز چنین می‌کنند؟

نکته جالب اینکه بخش قابل توجهی از این صادرات نه با ارز بلکه با ریال صورت گرفته است؛ یعنی حتی ارز صادراتی نیز به کشور برنگشته است. برابر گزارش مرکز پژوهش ها، ارز مورد نیاز صنعت سیمان جهت تامین نیازهای خارجی خود به میزان ۳۰میلیون دلار در سال از محل دیگری تامین شده است. تولید هر تن سیمان یک تن انواع گاز گلخانه ای نیز وارد محیط زیست می‌کند و از محل سیمان صادراتی بطور متوسط سالانه ۱۴ میلیون تن انواع گازهای گلخانه ای به محیط زیست کشور خسارت و آلایندگی وارد شده است. این میزان آلایندگی زیست محیطی برابر ظرفیت پالایش یک میلیون هکتار جنگل است.واقعاً باید به استعداد مدیران دولتی صنعت کشور و مدیران کارخانه های سیمان در یک دهه گذشته، چه گفت؟ ۱.۵ تن منابع معدنی شامل سنگ آهک، خاک رس، سنگ آهن از ذخایر ملی کشور برداشت می کنند و همزمان یک تن گاز گلخانه ای وارد محیط زیست می کنند و با سوزاندن سوختی به ارزش ۲۲ دلار، در نهایت کالایی تولید می کنند که آن را به ازای هر تن ۱۲ تا ۱۴ دلار به کشورهای همسایه می فروشند.

 

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا