مسیر موفقیت، تنها از درس و دانشگاه عبور نمی کند
هر کدام از ما هر چقدر که باور داشته باشیم که درس خواندن تنها راه موفقیت فرزندمان نیست، باز در مدارس به دنبال بیست ها می گردیم. نمرات تراز اولی که از مشتی محفوظات کم ارزش در اذهان کودکانمان بدست می آید و کمترین اثرگذاری را در موفقیت شان خواهد داشت و نتیجه این سیستم تعلیم و تربیت، همانی می شود که اکنون با آن روبرو هستیم. جوانان مدرک به دست بی مهارت بیکار که ارزشمندترین سال های زندگی شان را براحتی از دست داده اند.
سنی مهم و تاثیرگذار نوجوانی که متاسفانه در کشور ما تنها زمانی برای رد شدن از سدی عظیم بنام کنکور می شود، که به اعتقاد بسیاری از والدین خستگی و فرسودگی دوران دبیرستان و کنکور فرزندانشان، هزینه ای است که باید بابت آینده ای خوب و مرفه در دوران بزرگسالی پرداخت نمایند. در حالیکه با اینکار، خلاقیت و قدرت تفکر را از مغزهای فرزندانشان می ربایند و آن ها هرگز فرصت لذت بردن از این موفقیت ها را در بزرگسالی نخواهند داشت. مطمئنم که اکثریت افراد اطرافمان، هرگز تفکرات و استارت آپ های ذهنی یک نوجوان پانزده ساله را آنقدر که باید، جدی نمی گیرند و شاید تنها به آن به عنوان یک آرزوی دست نیافتنی بنگرند. غافل از آنکه این مقطع سنی در بسیاری از افراد معروف جهان نه تنها توانسته بسیاری از مرزهای علم و تکنولوژی را جابجا کند، بلکه بستری بسیار شگفت انگیز، برای شروع و ادامه بسیاری از فعالیت ها و مشاغل کارآفرینانه گشته است. کارآفرین شدن در سن کم نشان می دهد که ذات کارآفرینی احتیاج به داشتن تحصیلات و منابع بزرگ مالی ندارد و فقط کافیست کمی هوش اقتصادی و تلاش در پی داشته باشد.
تربیت کارآفرینان در گروی سبکی از تعلیم و تربیت است که مهارت محور است. بطورخاص تمرکز ویژه بر کسب دانش آکادمیک، ممکن است باعث ایجاد مدل آموزشی شود که به جای تقویت و تشویق به نوآوری و روحیه کارآفرینی، آن را در نطفه خفه کند. از اینرو امروزه در دنیا تلاش های فراوانی می شود تا افراد را از سنین پایین تحت تربیت کارآفرینی در بیاورند. شاگردانی که در همان مقاطع اولیه تحصیلی مدام در معرض شنیدن جملات انگیزشی قرار دارند و در کلاس درس حین تعلیم و تربیت، کارآفرینی را می آموزند. آن ها تشویق می شوند که برای خودشان کسب و کار راه بیاندازند و حتی با تجربه های عملی کوچک و بزرگ کارآفرینی می آموزند. پول و کالا را چگونه در زندگی روزمره مبادله نمایند. احتمال اینکه این کودکان نیز در آینده به سراغ کارآفرینی و راه اندازی یک کسب و کار بروند، به مراتب بیشتر است.
مطالعه ی زندگینامه ی صدها کارآفرین موفق نشان می دهد که کارآفرینی نه تنها یک شیوه ی تفکر است، بلکه مجموعه ای از مهارتهاست که باید از همان دوران کودکی آموزش داده شود. یادگیری کارآفرینی، یادگیری برای کارآفرینی و یادگیری برای تبدیل شدن به یک کارآفرین می تواند اضلاع مثلثی باشد که می تواند از کودکان و نوجوانانمان کارآفرینانی موفق بسازد. البته که رسیدن به درآمدی مکفی و یا به اصطلاح ثروتمند شدن یکی از اهداف فرعی کارآفرین شدن می باشد و هدف اصلی این است که بتوانیم نگاه کارآفرینانه را به نوجوانان آموزش دهیم. درحالیکه نظام تربیتی و آموزشی خانواده و مدرسه، درس و تحصیلات آکادمیک را ،تنها راه موفقیت برای نوجوانان این مرز و بوم مجسم می نماید. کودکان و نوجوانان از همان دوره های نخستین تحصیلی باید بیاموزند که هرگز رویاهایشان را فدای ترس هایشان ننمایند و حتی برای یکبارهم شده، طعم شیرین خطر کردن را بیاموزند و بی تردید آینده ای چه بسا درخشان تر در انتظار آن هاست.
منبع:روزنامه تفاهم