یادداشت

کارآفرینانی جوان از جنس دانش آموزان

دانش آموزان هر کشوری از مهم ترین عناصرتعیین کننده سرنوشت جوامع می باشند. شاید در نگاه اول، نقش آفرینی این گروه سنی و سهم تعیین کننده ی آن ها در کشور آنطور که باید جدی گرفته نشود. اما روزی که در آن، روحیه ی ظلم ستیزی و عدالت خواهی در جان و تن دانش آموزان این مرز و بوم به جوش و خروش درآمد و ده ها تن از آن ها به خاک و خون کشیده شدند تا ملت ایران همواره خودکفا و استوار بدون دخالت هیچ بیگانه ای مرزهای پیشرفت و تعالی را طی کند، اثبات کننده ی این امر بوده و هست. حال با گذشت قریب به سی سال ،دانش آموزان همین کشور با ذهنی مملو از ایده های نو و پتانسیل های کارآفرینی در عرصه ای دیگر باید نقش آفرینی کنند. عرصه هایی نو که با پیشبرد تحولات صنعتی و اقتصادی ،آینده ای درخشان را به همراه داشته باشد. برای میل به این مقصود ،در قدم اول باید بدانیم در دنیای امروز، کارآفرینی بیش از یک انتخاب است و تبدیل به یک ضرورت شده است. زیرا نه تنها امکان دستیابی فرد به منابع مالی حاصل از ایده را میسر می سازد، بلکه با حل مسائل به شیوه ای نو ،موجبات پیشرفت و توسعه ی یک کشور را نیز فراهم می سازد.

اما اولین بستر وشاید مهم ترین آن برای تربیت نسلی خلاق و ایده پرداز که آینده ی کشورش در گروی اوست ،ایجاد زمینه های تحصیلی مناسب و ایده پرور است. بله ، دقیقا منظورمان همان مدرسه است. شاید باورتان نشود، اما نقش بی بدیل مدارس در تربیت افرادی کارآفرین و توانمند تا چه اندازه در تعیین سرنوشت یک نسل موثر است. چرا که احتمال کارآفرین شدن و موفقیت کسانی که از کودکی با کارآفرینی و فوت و فن آن آشنا می شوند در آینده، پنج برابر بیشتر از افراد آموزش ندیده است.افراد معمولا کودکان را به ریسک پذیری و اشتباه کردن تشویق نمی کنند، در حالی که این دو کار برای ابتکار و خلاقیت ،دو عنصر ضروری است. به همین علت، اگر دانش آموزان به مطالعه ی کارآفرینی بپردازند، مجبور می شوند آزادانه فکر کنند تا شکست خورده و باز به راه خود ادامه دهند.

دانش آموزان کارآفرین
دانش آموزان کارآفرین

مدارس ما باید رویکرد کارآفرینی را در ارجحیت امور خود قرار دهند یا از تربیت افرادی صرفا مدرک گرا در آینده جلوگیری نمایند. هدف اصلی مدارسی از این دست، کاهش افرادی است که بدون در نظر گرفتن نیازهای جامعه وارد دانشگاه شده و به دلیل فرایند آموزشی ناقص و ناکارامد و بدون یادگرفتن مهارت های لازم و کاربردی آمار فارغ التحصیلان بیکار کشور را بالا می برند. اما تاسیس مدارسی از این دست، تفکرات جامعه را به سوی اقتصاد جدید ، الگوهای جدید و نوآوری های جهانی همراه می سازد. چرا که کودکانی که در این مدارس راه و روش کسب و کار را می آموزند، همان کارآفرینان جوان فردا هستند که برای خودشان کسب و کاری نو به راه می اندازند و ایده های ناب خود را در قالب استارتاپ های جدید و خلاق به نمایش می گذارنند…

‌ کارآفرینی از مهارت ها و استعدادهایی استقبال می کند که اگر دانش آموزان در مدارس معمولی آن استعدادها را از خود نشان دهند، متاسفانه ممکن است توسط معلم جریمه و یا حتی مورد توبیخ قرار گیرند. اما در مدارس کارآفرین، اصولی آموزش داده می شود که به دانش آموزان کمک می کند که با آن ها زندگی بهتری داشته باشند ، نه صرفا تنها چند فرمول بیاموزند و رقابت اصلی حاکم بین آن ها کسب نمره ی بالاتر باشد.  اگر فرزندان این سرزمین در مدارس و در دانشگاه ها با معدل های بالا فارغ التحصیل می شوند، لزوما آماده ی ورود به دنیای کسب و کار نیستند. اگر کمی فکر کنید که این معدل های بالا ،رمز موفقیت فرزندانتان در آینده ی شغلی شان است ،سخت در اشتباهید. در این مدارس ،افراد از کودکی چگونه کارآفرین شدن را می آموزند و از کودکی، ویژگی هایی همچون آینده نگری، ریسک پذیری، خلاقیت، خلق ثروت و … در آن ها تقویت می شود. این مدارس افراد علاقه مند و مستعد را در خود پرورش داده و به آن ها مهارت هایی که برای تغییر دیدگاه، تفکرعمیق و سیستماتیک، تقویت کار تیمی و … لازم است را به افراد بصورت تئوریک و عملی آموزش می دهند. دانش آموزان در مدارس با نگرش کارآفرینی می آموزند که اگر راه حلی وجود ندارد، باید خلاقیت به خرج دهند و راهی جدید برای رسیدن به اهدافشان ایجاد نمایند. به آن ها آموزش داده می شود که هرگز نومید نشوند و هر شکست را یک فرصت جدید برای رسیدن به موفقیت بدانند. چرا که در دنیای کسب و کار، فراز و نشیب های بسیاری قرار دارد و باید افراد آموزش ببینند که چگونه آن ها را هموار کنند و از همه مهم تر، دانش آموزان بیاموزند که نگرش آن ها تعیین کننده ی موفقیت و شکست آن هاست. برای رسیدن به این هدف ،مدارس کارآفرینی با مفهومی تحت عنوان خلاقیت ساختارشکنانه شروع به کار می کنند و با این مفهوم سعی در افزایش توانایی کودکان برای تغییر نگرش نسبت به جهان پیرامونشان دارند. متاسفانه کارآفرینی آنطور که باید و شاید در فرهنگ ما جا نیفتاده است و همیشه کارمند شدن راحت تر از این است که افراد خودشان کسب و کاری را به راه بیاندازند. یادگیری کارآفرینی، یادگیری برای کارآفرینی و یادگیری برای تبدیل شدن به یک کارآفرین می تواند، اضلاع مثلثی باشد که می تواند از کودکان و نوجوانانمان ،کارآفرینانی موفق بسازد. لزوم تاسیس مدارس کارآفرین با رویکرد تربیت نیروی انسانی خلاق، متخصص، کارآفرین، مسئولیت پذیر، آینده نگر، فعال و نوآور جز لاینفک پیشرفت اقتصاد یک جامعه است. چرا که جوانان آینده ی یک کشور در همان سنین ابتدایی باید با مهارت های اجتماعی و دنیای کسب و کار آشنا شوند. بدون شک ایجاد فرصت کارآفرینی در ایران می تواند آینده ی روشنی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای کشور رقم بزند. به راستی چند سال دیگر، زمان لازم است تا نظام آموزشی کشور، نه به جایگاه ایده آل، بلکه به حدی برسد که بتواند استعدادهای فرزندانش را کشف کند و آن را به کار بگیرد، تا بتواند افرادی ریسک پذیر، خلاق و نوگرا را به جامعه تحویل دهد.

مهندس فاطمه یحیایی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا