
در قلب بحران بیکاری جوانان و نیاز مبرم صنایع به نیروی کار ماهر، هنرستانهای فنی و حرفهای میتوانند به کانون امید تبدیل شوند. تصور کنید دانشآموزی که امروز در کارگاه هنرستانی در حاشیه شهرک صنعتی شهر و استان خود آموزش میبیند، فردا همانجا به نیروی متخصصی تبدیل شود که صنعت به آن نیاز دارد. این رویا با پیوند هنرستانها و صنعت محقق میشود. تجربه کشورهای پیشرفته نشان داده است که آموزش توأم با عمل بهترین نتیجه را دارد. در آلمان، دانشآموزان سه روز در هفته را در کارخانهها میگذرانند و همزمان با یادگیری، حقوق دریافت میکنند. نتیجه این سیستم، نرخ بیکاری زیر۶ درصد برای جوانان است. ژاپن نیز با هنرستانهای وابسته به صنایع بزرگی مانند تویوتا، بیش از ۹۰ درصد فارغالتحصیلان را جذب بازار کار میکند.
برای تربیت نیروی کار ذبده در کشور نیز میتوان همین مسیر را طی کرد. کافی است هنرستانها را به صنایع نزدیک کنیم. دانشآموزان باید صبحها تئوری بخوانند و بعدازظهرها در خط تولید کار کنند. صنایع میتوانند هزینههای آموزش را تقبل کنند و در عوض، نیروی کار ماهر مورد نیاز خود را از میان همین دانشآموزان انتخاب نمایند. دولت نیز با معافیتهای مالیاتی میتواند صنایع را به این مشارکت ترغیب کند. اما چگونه میتوان این طرح را به بهترین شکل اجرایی کرد؟ نخست باید نیازسنجی دقیقی از مهارتهای مورد نیاز صنایع انجام داد. برای مثال، در شهرهایی مانند اصفهان که صنایع فولاد و خودرو فعال هستند، هنرستانها باید بر روی تربیت جوشکاران و مکانیکهای ماهر تمرکز کنند.
در عسلویه نیز که صنایع پتروشیمی حرف اول را میزنند، آموزش اپراتورهای تخصصی باید در اولویت باشد. مورد موفقیتآمیز هنرستان شهید چمران در تبریز که در همکاری نزدیک با صنایع نساجی منطقه فعالیت میکند، نشان میدهد این طرح در ایران هم جواب میدهد. دانشآموزان این هنرستان از سال دوم تحصیل، هفتهای سه روز در کارخانههای همکار مشغول به کارآموزی میشوند و بسیاری از آنان پس از فارغالتحصیلی بلافاصله جذب این صنایع میشوند.
یکی از مزایای مهم این سیستم، کاهش هزینههای خانوادههاست. دانشآموزان در حین تحصیل درآمد دارند و این موضوع به ویژه برای خانوادههای کمدرآمد بسیار حائز اهمیت است. در برخی استانها مانند کرمان که معادن بزرگی وجود دارد، میتوان با همکاری شرکتهای معدنی، هنرستانهای تخصصی راه اندازی کرد که هم به دانشآموزان حقوق پرداخت کنند و هم آینده شغلی آنان را تضمین نمایند. صنایع نیز از این طرح سود میبرند. به جای صرف زمان و هزینه برای آموزش نیروهای تازهکار، از همان ابتدا نیروهایی را پرورش میدهند که دقیقاً با نیازهایشان سازگار است. یک مدیر کارخانه تولید قطعات صنعتی در مشهد میگوید: “اگر هنرستانی در کنار کارخانه ما بود، امروز مشکل کمبود نیروی ماهر نداشتیم. آموزش نیرو از پایه بسیار مؤثرتر از آموزش کارگران بیتجربه است.”
البته چالشهایی نیز وجود دارد. برخی صنایع تمایلی به مشارکت در این طرح ندارند و ترجیح میدهند نیروی آماده به کار استخدام کنند. اینجاست که نقش دولت پررنگ میشود. با ارائه معافیتهای مالیاتی و تسهیلات ویژه میتوان صنایع را به همکاری ترغیب کرد. از سوی دیگر، برخی خانوادهها هنوز به تحصیلات دانشگاهی به عنوان تنها راه موفقیت نگاه میکنند که این نگرش نیاز به تغییر دارد.

آموزش و پرورش نیز باید تحول اساسی در برنامههای درسی هنرستانها ایجاد کند. دروس باید به روز شوند و مربیان از میان استادکاران با تجربه صنعتی انتخاب گردند. تجهیز کارگاهها به دستگاههای مدرن نیز ضروری است. در این زمینه میتوان از صنایعی که ماشینآلات قدیمی خود را بازنشسته میکنند، درخواست کمک کرد. استانهای مختلف باید بر اساس پتانسیلهای خود اقدام کنند. در شمال کشور که صنایع چوب و مبلمان فعال هستند، هنرستانهای مرتبط با صنایع چوب میتوانند ایجاد شوند. در یزد که صنایع نساجی و کاشی رونق دارد، آموزشها باید متناسب با این نیازها باشد.
این رویکرد منطقهای باعث میشود هر شهر بر اساس مزیتهای خود پیش برود. تجربه نشان داده است که در مناطقی که این طرح به صورت آزمایشی اجرا شده، نتایج چشمگیری داشته است. در شهر صنعتی رشت، هنرستانی که با همکاری صنایع غذایی منطقه فعالیت میکند، توانسته بیش از ۷۰ درصد فارغالتحصیلان خود را جذب بازار کار کند. این موفقیت باید الگویی برای سایر مناطق باشد.
آینده اقتصاد ایران به نیروی کار ماهر وابسته است. هنرستانهای جوار صنعت میتوانند حلقه مفقوده بین آموزش و اشتغال باشند. با اجرای این طرح، هم مشکل بیکاری جوانان حل میشود، هم صنایع به نیروی کار مورد نیاز خود دست مییابند و هم کشور از وابستگی به نیروی کار خارجی رها میشود. زمان آن رسیده که همه دست به دست هم دهیم: صنایع با پذیرش مسئولیت اجتماعی خود، دولت با ایجاد بسترهای قانونی و حمایتی، آموزش و پرورش با اصلاح نظام آموزشی، و خانوادهها با تغییر نگرش نسبت به تحصیلات فنی و حرفهای. تنها در این صورت است که میتوانیم شاهد تحولی اساسی در نظام آموزش فنی و اشتغال کشور باشیم. این طرح نه یک انتخاب، که یک ضرورت برای ایران امروز است. باید از همین حالا شروع کنیم. هر روز تأخیر به معنای از دست دادن فرصتهای بیشتر برای جوانان و صنایع کشور است. آیندهای روشن در انتظار ماست اگر امروز هوشمندانه عمل کنیم.