برای موفقیت فعالیت های کارآفرینانه و استارت آپ های نوپا ، فاکتورهای متعددی حائز اهمیت است. در این میان یکی از مهم ترین آن ها که البته در کشور ما نسبت به سایر کشورهای پیشرو در این حوزه کمتر مورد توجه قرار می گیرد، تیم سازی است. از اینرو یکی از معیارهای اصلی که سرمایه گذاران در هنگام سرمایه گذاری بر روی یک کسب و کار یا استارت آپ با رویکرد کارآفرینانه به دنبال آن هستند، عملکرد گروهی آن هاست. به همین علت در دنیای امروز، کار تیمی از جمله عوامل کلیدی است که با موفقیت بسیاری از استارت آپ ها رابطه ی تنگاتنگی دارد، چرا که اولین گام برای رسیدن به یک جامعه کارآفرین، رشد فعالیت های گروهی است. البته کار تیمی، تنها جمع عده ای داوطلب برای مشارکت جمعی در یک فعالیت نبوده و کار گروهی از سازماندهی ویژه ای برخوردار است که بدون آن کار و ارتباط کارآفرینانه ای شکل نمی گیرد.
در دنیای امروز، کار تیمی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند و تیم های گروهی بیشتری تشکیل می شوند. یکی از معیارهایی که کشورهای توسعه یافته را از کشورهای در حال توسعه مجزا می کند، فرهنگ گروهی کار کردن است. چرا که استعداد و پشتکار بدون حضور و اعمال برنامه ی معین و مشخص به نتیجه نخواهد رسید و بدون داشتن مدیریت راهبردی صحیح و منسجم هرگز نمی توان به موفقیت دست یافت. این مسئله تا جایی حائز اهمیت است که در کشورهای توسعه یافته، در راس اصول تعلیم و تربیت قرار دارد.
باید پذیرفت که دنیای کنونی، دوران تخصص های متفاوت است. به عبارت دیگر، دنیای امروز دنیای تشکیل تیم های کاری است. اگر هر موسسه یا سازمان افراد موفق به کار گروهی نشوند، بدون تردید، شرکت و سازمان یکی از کلیدهای موفقیت خود را از دست داده است. برخی از اندیشمندان و صاحب نظران ریشه این مشکل را عامل فرهنگی می دانند و معتقدند که روحیه ی کار تیمی در کشور ما ضعیف بوده و یا در برخی از موارد وجود ندارد.البته
نظریه ی مخالفی نیز در مقابل وجود دارد که عدم موفقیت ما ایرانی ها در کار گروهی ربطی به فرهنگ ندارد و ضعف آموزش در خانواده و سایر نهادهای اجتماعی بعد از آن باعث شده که کار گروهی هنوز جایگاه خود را به درستی نیافته است.
اینکه ما ایرانیان ،رغبت کمی به انجام کارهای گروهی داریم، شاید این است که همه افراد می خواهند همه کار انجام دهند. تمایل افراد به داشتن چندین شغل، نقش و تخصص درست در تقابل با روحیه ی کار گروهی است. البته بسیاری از ما، از کار انفرادی لذت بیشتری می بریم. عدم اطمینان به نتیجه ی کار افراد دیگر، وسواس، کامل گرایی و خود شیفتگی اجازه ی مشارکت سایر افراد در کار گروهی را هرگز نخواهد داد. اما پر واضح است که فرهنگ حاکم بر هر جامعه، مشوق افراد به انجام کار گروهی و یا افراد را از فعالیت های جمعی باز می دارد. درجامعه ای که افراد، فرهنگ کار جمعی را به عنوان یک اصل بنیادی فرا بگیرند، تمایل بیشتری برای سازندگی اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی خواهند داشت . کار جمعی؛ تجربه ای است که می تواند موجب انسجام، رشد، شکوفایی و بهره گیری از تجارب و آرای دیگران باشد. علاوه بر این، کسب مهارت های زندگی توسط افراد می تواند عاملی موثر در تقویت همکاری و کار گروهی باشد. بنابر اظهارات جامعه شناسان، باید کلمه ی من در جامعه جای خود را به ما دهد و زمانی که اعتماد عمومی و مشارکت افراد جامعه در سطح مردم با مردم و مسئولان جامعه افزایش یابد، خودکامگی و خودرایی نیز در جامعه کمتر شده و روحیه اتحاد و همکاری تعاون بیشتر خواهد شد.
البته خود رای بودن و عدم تمایل به پذیرش یا حل تفاوت ها میان اعضای گروه از جمله تعارضات مهم و شایع در جامعه ی ما در تقابل با کارهای گروهی است. متاسفانه در بسیاری از موارد نیز تشکیل گروه را مانعی برای دسترسی به هدف دانسته و غالبا موفقیت را تنها با وجود و تکیه بر توانایی های خود معنا می کنند. اگر واقعا کار گروهی ، برایمان یک نیاز جدی باشد، باید بصورت برنامه ریزی شده مهارت های کار گروهی را افزایش داد. دانشگاه ها و حتی از سنین پایین تر، مدارس ،محیط مناسبی برای نهادینه نمودن کار گروهی و ارزش و فواید آن در ذهن جوانان است، تا نسلی تربیت شود که ایران را با کار جمعی به توسعه برساند. در اینصورت نهاد خانواده نیز با تربیت و رواج این فرهنگ در بین فرزندان، همفکری و تعاون در انجام امور را تقویت و مستحکم تر می نماید. باید به این باور رسید که موفقیت های بزرگ با کمک و همکاری همه به دست می آید و این موضوع می تواند یکی از اصول مهم موفقیت در دنیای کسب و کار و بالاخص کسب و کارهای نوپا و البته تازه کار به حساب آید.