لزوم توجه بیشتر به کارآفرینی در حوزه ی فرهنگ
کارآفرینی درهرصنعتی، نشانگر بروز خلاقیت در آن برای نیل به پویایی و توسعه کشورها است. این امر،نه تنها باعث اعتلای اقتصادی جوامع می گردد، بلکه از نظر فرهنگی نیز با تزریق روحیه ی کار باعث ایجاد انگیزه بالاخص در میان جوانان خواهد شد. در سالهای اخیر، موضوع کارآفرینی فرهنگی به دلیل ماهیت فرهنگی، اهمیت مقولۀ فرهنگ و تأثیر آن بر رشد اقتصادی کشورها اهمیت ویژهای یافته است. لازمه توسعه فرهنگی نیز کارآفرینی در عرصه فرهنگ است.عرصه ای که تاکنون به دلایل متعدد حتی از سوی متولیان آن نیز مغفول واقع شده است. کارآفرینی درحوزه فرهنگ و هنر، رهگشای اقتصاد است، زیرا ارتباط آن با فرهنگ نوعی آمیختگی فرهنگ، هنر و اقتصاد در تولید، اشتغال و در نهایت تولید ملی خواهد بود. از آنجایی که کارآفرینی فرایند شناخت فرصت ها و کشف ایده هایی است که به کسب و کار منجر میشود، واضح است که فرهنگ به لحاظ حوزه وسیع، متنوع و گسترده میباشد . شناسایی نیاز مخاطبان و تولید آثار فرهنگی متناسب زمینه های ایجاد کسب و کار فرهنگی را باعث میگردد که پیامد تولید آثار دیداری و نوشتاری ایجاد کسب و کار فرهنگی می باشد . از اینرو هرگز نباید از سهم و بخش فرهنگی در حوزه ی کارآفرینی غافل شد. این حوزه از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه کشورهای تراز اول دنیا در این زمینه قرار دارد.
از انواع و اقسام کتاب های تالیف شده در این زمینه گرفته تا نشریات و روزنامه هایی که در زمینه ی کارآفرینی انتشار می یابد. اصحاب رسانه و اهل تحقیق و فن می توانند در جهت تقویت نگاه به مقوله ی کار و کارآفرینی و ترویج هر چه بیشتر آن اثر بخشی بسزایی داشته باشند. توجه به نشریات کارآفرینی از یکسو می تواند با آموزه های مناسب و با ایجاد انگیزه به کارآفرینان جوان را در راهی که پیش گرفته اند، ثابت قدم تر نماید و از سوی دیگر با ایجاد و ترویج فرهنگ کار و کارآفرینی، نجات بخش جامعه از رخوت و بیکاری باشد. بدون شک، لازمه ی تحقق هر گونه پیشرفت در جامعه، دانش محوری و تعهد نیروی انسانی است و کارآفرینان زمانی می توانند به جایگاه والایی از موفقیت دست یابند که دارای تخصص و مهارت های حرفه ای باشند. نهضت کارآفرینی در میان جوانان این مرز و بوم هرگز بدون خوراک فرهنگی و تاکید بر آموزه های علمی این حوزه دست یافتنی نخواهد بود، که متاسفانه در کشور آنقدر که واژه ی کارآفرینی مورد توجه قرار می گیرد، بسترهای آن از این توجه مغفول مانده است.
نقش تعاملی اقتصاد و کارآفرینی در بخش فرهنگی تنها منوط به افزایش درآمد سرانه و انباشت سرمایه در بخش هنر نیست، بلکه می تواند آغازگاه تغییرات ساختاری عمده در فعالیت های اقتصادی کشور باشد، بالاخص آن هم در برهه ی حساس کنونی که نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری هرکدام با برنامه های خود در حوزه ی فرهنگ به دنبال جلب نظر مردم بالاخص اهالی حوزه فرهنگ هستند. سرمایه گذاری مستمر و اندیشیده، نیازمند نیروی انسانی آموزش دیده ، با تجربه و دارای توانایی های نو برای ارتباط با بازارهای جهانی و قلمرو دانش است. بنابراین تربیت و حضور متخصصینی که توانایی تلفیق فرصت های اقتصادی و مزیت های هنری و فرهنگی کشور را داشته باشد از ضرورت رشد کارآفرینی در حوزه ی فرهنگ است.