
تابستان برای بسیاری از کودکان امروز دیگر آن فصل طلایی بازی و استراحت نیست. این روزها شاهد پدیدهای عجیب هستیم: کودکانی که از مدرسه تعطیل میشوند، مستقیم به کلاسهای متعدد تابستانی میروند. کلاس زبان، موسیقی، ورزش، ریاضی، رباتیک و دهها برنامه دیگر که تقویم کودکان را پر میکنند، بیآنکه زمانی برای نفس کشیدن باقی بگذارند. این روند نگرانکننده، پرسشهای اساسی درباره مفهوم کودکی و نیازهای واقعی کودکان ایجاد میکند. والدین امروز با انگیزههای مختلفی فرزندان خود را در معرض این بمباران برنامههای آموزشی قرار میدهند. برخی از روی نگرانی و ترس از آینده شغلی فرزندانشان، برخی تحت تاثیر فشارهای اجتماعی و مقایسه با دیگران، و عدهای هم به این دلیل که واقعاً نمیدانند با وجود مسئولیتهای کاری خود چگونه باید اوقات فراغت فرزندانشان را مدیریت کنند. اما غافل از اینکه این فشار مضاعف میتواند اثرات معکوسی بر رشد کودکان داشته باشد.
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که کودکان برای رشد سالم به زمانهای بدون ساختار نیاز دارند. این زمانهای آزاد فرصتی برای خلاقیت، کشف علایق شخصی و توسعه مهارتهای اجتماعی است. وقتی تمام ساعات روز کودک با کلاسهای ساختاریافته پر میشود، در واقع فرصتهای ارزشمند یادگیری خودانگیخته را از او میگیریم. کودکانی که دائماً تحت نظارت و هدایت بزرگسالان هستند، کمتر میآموزند چگونه خودشان تصمیم بگیرند، با موانع روبرو شوند و خلاقیت خود را پرورش دهند.
از سوی دیگر، فشار تحصیلی مداوم میتواند به فرسودگی زودرس منجر شود. کودکانی که حتی در تابستان هم استراحت نمیکنند، هنگام بازگشت به مدرسه در پاییز انرژی و انگیزه کمتری خواهند داشت. این درحالی است که استراحت تابستانی در گذشته به دانشآموزان کمک میکرد با انرژی جدیدی سال تحصیلی را آغاز کنند. ترس از آینده یکی از عوامل اصلی این رفتار والدین است. در دنیای رقابتی امروز، بسیاری از والدین نگران هستند که اگر فرزندشان از همسالان خود عقب بماند، در آینده موفق نخواهد بود. تبلیغات گسترده موسسات آموزشی که بر اهمیت “پر کردن اوقات فراغت با آموزش” تاکید میکنند نیز به این ترس دامن میزند. از طرف دیگر، زندگی شهری و آپارتماننشینی فرصتهای طبیعی بازی و فعالیت بدنی را از کودکان گرفته است، بنابراین والدین احساس میکنند باید این خلأ را با برنامههای ساختاریافته پر کنند.

نیازی نیست کاملاً کلاسهای تابستانی را حذف کنیم، بلکه باید به دنبال تعادل باشیم. یک پیشنهاد عملی این است که والدین برای هر کودک حداکثر دو یا سه فعالیت تابستانی را انتخاب کنند و بین آنها زمان کافی برای استراحت و بازی آزاد در نظر بگیرند. بهتر است این فعالیتها ترکیبی از مهارتهای مختلف باشد؛ مثلاً یک فعالیت ورزشی، یک فعالیت هنری و یک فعالیت علمی. والدین میتوانند بخشی از تابستان را به “زمان آزاد” اختصاص دهند. در این زمانها کودک میتواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد: کتاب بخواند، بازی کند، با دوستانش وقت بگذراند. این زمانهای به ظاهر بیفایده در واقع برای رشد خلاقیت و مهارتهای حل مسئله ضروری هستند.
بازی آزاد، آنگونه که روانشناسان کودک تعریف میکنند، فعالیتی خودانگیخته و لذتبخش است که تحت هدایت بزرگسالان قرار ندارد. این نوع بازی برای رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی کودکان حیاتی است. در بازی آزاد، کودکان میآموزند چگونه با دیگران تعامل کنند، اختلاف نظرها را حل و فصل کنند و ایدههای خود را به مرحله عمل برسانند. متاسفانه در برنامهریزیهای فشرده تابستانی، اولین چیزی که قربانی میشود همین زمانهای بازی آزاد است. والدین باید بدانند که بسیاری از مهارتهای ضروری زندگی در کلاسهای آموزشی آموخته نمیشوند، بلکه در زمین بازی و در تعامل با همسالان کسب میشوند. برخی از مدارس با ارسال لیست بلندبالایی از تکالیف تابستانی و توصیه به ثبتنام در کلاسهای مختلف، ناخواسته به این فشار دامن میزنند. مدارس میتوانند با تجدیدنظر در این رویه، به والدین کمک کنند تابستان را فرصتی برای تجدید قوا و رشد همهجانبه کودک ببینند، نه صرفاً ادامه سال تحصیلی با ظاهری متفاوت. تابستان فرصت مناسبی است برای تجربههایی که در طول سال تحصیلی ممکن نبوده است.
کمک به پدربزرگ و مادربزرگ، شرکت در کارهای داوطلبانه، مسافرت، یادگیری مهارتهای زندگی مانند آشپزی یا باغبانی، و حتی کسب تجربههای شغلی ساده میتواند برای نوجوانان بسیار ارزشمندتر از کلاسهای آموزشی متعدد باشد. والدین بهتر است پیش از ثبتنام فرزندان در کلاسهای تابستانی، چند سئوال اساسی از خود بپرسند: آیا این برنامه واقعاً به نیازهای کودک من پاسخ میدهد؟ آیا زمانی برای بازی و استراحت باقی میماند؟ آیا این برنامه با علایق و تواناییهای فرزندم سازگار است؟ آیا من تحت تاثیر فشار اجتماعی یا تبلیغات اقدام میکنم؟ همچنین مشورت با خود کودکان بسیار مهم است. کودکان باید در انتخاب برنامههای تابستانی خود حق نظر داشته باشند. وقتی کودکان در تصمیمگیری مشارکت داده میشوند، انگیزه بیشتری برای شرکت در فعالیتها خواهند داشت.
به جای پر کردن تابستان با کلاسهای رسمی، میتوان از روشهای غیررسمیتر یادگیری استفاده کرد. تشکیل گروههای بازی در محله، برنامهریزی برای گردشهای آموزشی در طبیعت، یا حتی دادن مسئولیتهای ساده خانگی به کودکان میتواند تجربههای یادگیری ارزشمندی ایجاد کند. تابستان باید فرصتی برای تجدید قوا، کشف علایق و رشد همهجانبه باشد، نه ادامه فشارهای تحصیلی در قالب جدید. والدین امروز نیاز دارند بین آمادهسازی کودکان برای آینده و حفظ حقوق آنها برای داشتن یک کودکی سالم تعادل برقرار کنند. به یاد داشته باشیم که کودکان فقط یک بار فرصت دارند کودک باشند. شاید بهترین هدیهای که میتوانیم به فرزندانمان بدهیم، نه کلاسهای متعدد، بلکه فرصتی برای نفس کشیدن، کشف دنیا و لذت بردن از سادگیهای زندگی باشد.