دانشگاه ها و گسترش مهارت های کارآفرینی
دانشگاها به عنوان بزرگ ترین و اصلی ترین نهاد علمی کشور مانند تمامی حوزه ها، در دنیای جدید نیازمند تغییر و تحول است. چرا که بروز رسانی علوم مختلف نیازمند بستری برای تعالی و رشد دارد و دانشگاه نیز یکی از مهم ترین منابع این تغییر و تحول محسوب می شود. در این میان ورود مباحثی چون علوم دانش بنیان و گسترش مهارت های کارآفرینی به دانشگاه ها بسیار حائز اهمیت است. اگر در برهه ای از زمان اولویت جوانان تنها به گرفتن مدرک خلاصه می شد، اکنون کار برای آن ها در اولویت قرار دارد.
البته ما هرگز مسئولیت سنگین اشتغالزایی را بر دوش آموزش عالی کشور قرار نمی دهیم، اما آموزش عالی کشور ، مسئول ارتقاء اشتغال پذیری است و باید در این زمینه تلاش نماید. این ارتقاء می تواند از طرق مختلفی از جمله برگزاری کارگاه های تخصصی و مهارتی مختلف و … صورت پذیرد. وجود مراکزی دانش بنیان و حلقه ی واسط میان صنعت و دانشگاه در مراکز عالی کشور بسیار ضروری بنظر می رسد و دانشجویان را با بازار کار رشته ای که در آن مشغول به تحصیل اند ، آشنا کرده و فضای مناسبی را برای آن ها فراهم نماید تا دانشجویان بتوانند هم برای خودشان و هم برای دیگران اشتغال ایجاد نمایند. از اینرو یکی از ابعاد گسترش فرهنگ کارآفرینی متوجه آموزش کارآفرینی در تمامی سطوح نظام آموزشی، به ویژه نظام آموزش عالی است.
دانشگاه های تراز اول جهان باور دارند که دانشجویان مغز متفکر و بازوی توانمند صنایع گوناگون اند و می توانند در کنار دولت ها در تامین بخشی از سرمایه های ملی و خلق ارزش برای جامعه نقش پررنگی را ایفا نمایند. آموزش های کارآفرینی می توانند یکی از تاثیرگذارترین روش ها برای انتقال جمعیت فارغ التحصیلان به بازار کار باشند. مطالعات نشان می دهد ، آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها در همان دوران دانشجویی در تربیت افرادی توانمند و مسئولیت پذیر و ورود آن ها به حوزه های کارآفرینی و حضور موفقیت آمیز آن ها در چالش های کسب و کار بسیار مثمرثمر خواهد بود.
متاسفانه در کشور ما هنوز این باور وجود دارد، که آماده سازی در مورد کارآفرینی باید بعد از فارغ التحصیلی باشد. این امر بایستی در حین تحصیل و در دانشگاه ها صورت بپذیرد و حتما باید واحدهای کارآفرینی با توجه به رشته های تخصصی در میان دروس دانشجویان گنجانده شود. این موضوع اکنون در اکثریت قریب به اتفاق دانشگاه های برتر کشور در حال پیاده سازی می باشد.
ایجاد تیم های دانشجویی مختلف با انگیزه های بالا و سخت کوش با استعداد و تجربه بالا آن ها را برای بازار کار آماده خواهد کرد. ضمنا افزایش بازدهی کارهای تیمی در محیط های علمی کشور، توانایی ریسک پذیری در شروع کسب و کارها را آموزش می دهد و آن ها چگونگی تعامل با همکاران خود را در محیط کار آموزش می بینند. البته به مراتب دیده شده است که این تیم های دانشجویی ارتباط خود را حتی سال ها بعد تر در محیط کاری حفظ کرده و بسیار از دوستی های عمیق و موفقیت های کاری از همین هسته های کارآفرینی جوان شکل می گیرد. باید بپذیریم که زیربنای تمامی شرایط مذکور، آموزش کارآفرینی و فعالیت در کسب و کارهای نوپاست و احتمال کارآفرین شدن کسانی که در حین تحصیل با کارآفرینی و فوت و فن آن آشنا می شوند در آینده، چندین برابر بیشتر از افراد آموزش ندیده است.
اینکه این روزها با انبوهی از فارغ التحصیل تحصیلکرده ی بیکار روبرو هستیم، حتما در حوزه هایی درست عمل نکرده ایم. همین افراد اگر درهمان دوران تحصیل دانشگاهی کمی بیشتر متناسب با نیازهای جامعه با اصول کارآفرینی آشنا می شند و به دلیل فرایند آموزشی ناقص و ناکارامد و بدون یاد گرفتن مهارت های لازم و کاربردی تنها با یک مدرک دانشگاهی فارغ التحصیل نمی شدند، اکنون با این آمار بالای بیکاری جوانان تحصیلکرده روبرو نبودیم. مهندس کشاورزی که حتی یکبار در زمین زراعی قدم نزده است ، چگونه می تواند در رشته ی تحصیلی خود موفق شود و یا یک فارغ التحصیل کامپیوتری که از یک عوض کردن ویندوز عاجز است ، چگونه می تواند عهده دار سیستم های کامپیوتری یک مجموعه ی کوچک باشد. صدها و یا شاید هزاران مثال مرتبط در این حوزه را می توان ذکر نمود. اگر رویکرد نظام عالی کشور در راستای تربیت افراد کارآفرین و دسترسی دانشجویان به منابع کارآفرینی رشته های تخصصی شان تغییر کند، آنگاه می توانیم منتظر پیشرفت و نوآوری در بسیاری از حوزه های تخصصی کشور باشیم.
البته در این بین نمی توان نقش مهم دانشگاه ها و مسئولیت خطیر اساتید و تمام دست اندرکاران این حوزه چشم پوشی کرد، کافی است در این میان باور داشته باشیم که امروزه کارآفرینی بیش از یک انتخاب است و برای رشد اقتصادی کشور تنها مسیر ممکن پیشروست.
دکتر حوریه یحیایی