تبلیغات ضد تبلیغ!!!
در تبلیغات ضد تبلیغ به مخاطب هدف، این آگاهی را می دهد که به ماهیت پیام تبلیغاتی فکر کند یا با آن مقابله نماید، که در هر صورت هدف جلب توجه مشتریان است که در این روش این مسئله تحقق پیدا می کند.در دنیای تجارت امروز، حوزه ی مارکتینگ و تبلیغات به طرز شگفت انگیزی تغییر کرده است و فوت و فن های تبلیغاتی با هر شگردی بدنبال جذب مشتری هستند. از آنجایی که تبلیغات ، نقش اساسی را در حوزه ی بازاریابی بازی می کند، کارشناسان این حوزه درصدد آنند که با شیوه ها ی متنوع و البته به روز، نظرات مشتریان در میان هزاران برند، تنها به سمت یک برند جذب نمایند. از اینرو فعالان صنعت تبلیغات با تحقیقات فراوان متوجه شده اند ،نقش ضد تبلیغات برای تبلیغات موثرتر و پیچیده تر و در عین حال بسیار تاثیر گذارتر از انواع تبلیغات مستقیم است. ضد تبلیغات یک استراتژی تبلیغاتی است که انگیزه های پنهان شرکت ها را تجزیه و تحلیل می کند. یک کمپین ضد تبلیغات به مصرف کنندگان کمک می کند تا تصمیم خود را در راستای انتخاب برند مذکور راحت تر بگیرند.
ضد تبلیغ و تبلیغات ناموفق دو مقوله کاملا متفاوت است. اگرچه این امر کاملا عجیب به نظر می رسد و نمی توان تصور کرد که یک برند، بر ضد خود اقدام کند، با این حال واقعیت این است که اگر در این زمینه کاملا هوشمندانه رفتار شود، بدون شک به نتایجی فوق العاده دست پیدا خواهید کرد. برندهای بزرگی چون فولکس واگن یا پاتاگونیا که در زمینه پوشاک فعالیت دارند را می توان نخستین ضد تبلیغات حوزه ی تبلیغات دانست که با این شیوه موفق شدند تا در بازار به شدت رقابتی زمان خود، به جایگاهی فوق العاده ای دست پیدا کنند. بدون شک، بنیان گذار شیوه ضد تبلیغ را باید برند فولکس واگن دانست. در سال 1959 شرکت فولکس واگن برنامه ی تبلیغاتی معروف خود با عنوان «به کوچک فکر کن» را به راه انداخت و با این کار مشخصا اندازه محصول خود را که بیش از همه در آمریکا مورد پسند همگان نبود، هدف گرفت. یا برند پاتاگونیا در بیلبوردهای خود همگان را به عدم خرید از خود ترغیب کردند.
با اینکار درست به مانند اینکه کسی را از چیزی منع کنند، حریص تر می شوند عمل کرد. اقدام برند پاتاگونیا خود باعث شد تا در آن سال، با تعداد به مراتب بیشتر مشتری مواجه شوند. در این رابطه علم روانشناسی نیز بیان کرده است که افراد از هر آن چیزی که منع شوند، بیشتر به آن تمایل پیدا خواهند کرد. بسیاری از شرکت های بزرگ دریافته اند که ترغیب نمودن افراد به خرید، یک اقدام رایج و تکراری است. اما هنگامی که بیلبوردهای شهر پیامی را نشان می دهد که از ما خرید نکنید به شدت مورد توجه قرار می گیرد و ذهن را درگیر می نماید.
حتما در تبلیغات تلویزیونی هم دیده اید. تیزرهای تبلیغاتی که ما را از مصرف روغن های نامرغوب که برای سلامتی مضر است منع می کنند و در پایان تیزر، لگوی برند خاص روغن را به نمایش می گذارند. در واقع بسیاری از برندها محصولات خود را برای آنچه که در واقع هستند، نمی فروشند، بلکه با هدف قرار دادن احساسات ما و اینکه منفعت مصرف کننده به عنوان اولین هدف از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در حوزه ی فروش فعالیت می کنند. چرا که بزرگان مارکتینگ دریافته اند که وقتی صحبت از بازاریابی می شود،به نوعی احساسات می توانند بسیار مؤثرتر از واقعیت ها باشند. در واقع تبلیغات یک تلاش آگاهانه و منظم برای شکل دادن به احساسات مشتری و ترغیب او به انتخاب و خرید است. در حالیکه در تبلیغات ضد تبلیغ، به مخاطب هدف، این آگاهی را می دهد که به ماهیت پیام تبلیغاتی فکر کند یا با آن تبلیغات مقابله کند، که در هر صورت هدف جلب توجه مشتری ها حاصل شده است. پیشنهاد می شود که کارآفرینان جوان و صاحبان کسب و کارها در تبلیغات خود از این روش های نوین تبلیغات بی بهره نمانند.
منبع: تفاهم آنلاین