ایران و بحران قرهباغ؛ استمرار در میانهروی و صلحطلبی
به گزارش منجنیق نیوز مناقشه «قرهباغ» میان دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان دههها است ادامه دارد و به بحرانی قومی و سرزمینی در منطقه «قفقاز جنوبی» بدل شده است. در شکلگیری این مناقشه هر یک از دو طرف دیدگاه های خود را دارند. جمهوری آذربایجان قرهباغ را بخشی از خاک خود میداند که از سوی ارمنستان اشغال شده است و ارمنستان نیز به موجب شمار ارامنه ساکن در قرهباغ نسبت به اقوام آذری، این منطقه را از آن خود میداند.
سابقه شکلگیری بحران
منطقه قرهباغ پس از منفک شدن از قلمرو سرزمینی ایران به موجب قراردادهای «گلستان» و «ترکمانچای» در دوران حکومت «فتحعلی شاه» قاجار در سالهای ۱۸۱۲ و ۱۸۲۸، تحت حاکمیت روسیه درآمد و در سالهای بعد از آن اقوام آذری و ارامنه در آن سکنی گزیدند.
بعد از جنگ جهانی اول اما، برخی وقایع چون کشتار ارامنه از سوی قوای امپراتوری عثمانی و شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی، موجب شد، حاکمیت بر سر منطقه قرهباغ به بحرانی جدی میان دو جمهوری تازه تاسیس ارمنستان و آذربایجان تبدیل شود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری، جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، طی سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ به مدت ۲ سال بر سر حاکمیت بر منطقه قرهباغ با یکدیگر جنگیدند. این جنگ در نهایت به دلیل قرار گرفتن آذربایجان در موضع ضعف و تثبیت موقعیت ارتش ارمنستان در قرهباغ به آتشبس منتهی شد؛ جنگی که گفته میشود در آن تلفات آذریها بسیار بیشتر از ارمنیها بوده است و بر اساس تخمین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به دنبال آن نزدیک به ۶۰۰ هزار آذری آواره شدهاند.
از آن زمان تاکنون اما نزدیک به ۲۶ سال است که جمهوری آذربایجان منطقه خودمختار قرهباغ را بخشی از خاک خود میداند که به دست ارمنستان اشغال شده است. از زمان اعلام آتشبس بر سر منطقه قرهباغ در سال ۱۹۹۴ تاکنون دوطرف بارها به سمت هم آتش پراکنی کرده و درگیری نظامی داشتهاند. در روزهای اخیر هم آتش جنگ میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه قرهباغ بالا گرفته است و چند خمپاره از این جنگها نیز به بخشهای مرزی ایران اصابت کرده است.
بازیگران خارجی و بحران قرهباغ
بحران قرهباغ طی سالهای گذشته تعمیق شده است و با وجود برخی نشانهها از سوی ارمنستان برای حلوفصل آن، به دلیل سرسختی آذربایجان در این زمینه، گویی راهی برای برونرفت از آن وجود ندارد. به باور کارشناسان، این مناقشه به موجب سیاستهای گاه متناقض مسکو و جانبداری ترکیه و غرب از باکو، همواره تا به امروز عمیقتر شده است.
در سالهای اخیر نیز جمهوری آذربایجان به موجب نزدیکی بیشتر به غرب و افزایش درآمدهای نفتی خود توانسته بنیه دفاعی و مالیاش را تقویت کند و با قدرت بیشتری در رویارویی با ارمنستان در مناقشه قرهباغ ظاهر شود. آذربایجان به ویژه در ۲ دهه گذشته هرگز از مواضع خود در موضوع قرهباغ عقبنشینی نکرده است و بازپسگیری منطقه خودمختار قرهباغ که کمتر از ۵درصد از مساحت این کشور را به خود اختصاص میدهد را در صدر اولویتهای سیاستخارجی خود میداند؛ موضعی که به باور برخی تحلیلگران، پشتگرمی باکو به ترکیه و غرب در پافشاری بر آن بیتاثیر نبوده است.
موضع میانه و مستمر ایران
جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته و پس از جنگ خونبار میان ارمنستان و آذربایجان در سال ۱۹۹۲، همواره پیرامون بحران قرهباغ موضع میانهای داشته و از دخالت یا جانبداری از یکی از طرفین خودداری کرده است. ایران طی دهههای گذشته کوشیده است دو طرف را به خویشتنداری در حل بحران قره باغ دعوت کند و بارها آمادگی خود را برای میانجیگری و حل چالش موجود میان دو کشور از طریق گفتگو و دیپلماسی اعلام کرده است. این موضع جمهوری اسلامی ایران اما طی سالهای گذشته بیش از باکو مورد استقبال ایروان قرار گرفته است.
در این میان، به نظر میرسد برخی به واسطه شمار زیاد شیعیان جمهوری آذربایجان و قرابت قومی، تاریخی و فرهنگی با ایران، از دولت ایران انتظار دارند که در بحران قرهباغ بی چونوچرا از آذربایجان حمایت کند و در این زمینه ایران نیز موضعی مشابه ترکیه اتخاذ کند. این در حالیاست که اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در راستای خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملّتهای دیگر، روابط صلح آمیز متقابل با دول غیرمحارب، تلاش برای برقراری صلح و امنیت در منطقه و … در اتخاذ سیاستهای تهران در قبال بحران قرهباغ تاثیرگذار بوده است. از این رو جمهوری اسلامی ایران در دهههای پیشین به جای اتخاذ سیاستهای جانبدارانه از یکی از طرفین دعوا کوشیده است موضعی میانه داشته باشد و نقش میانجیگرانه خود بین ۲ همسایه شمالیاش را حفظ کند.