استعداد یا تلاش؟ !
بطور کلی عموم مردم یک جامعه عاشق نتیجه اند. آن ها قهرمان مسابقات المپیک را دوست دارند و ستایش می کنند، اما از مسیرچگو نگی این قهرمانی واهمه دارند و شاید بیزارند. شیفته ی مدال نوبل یک محقق اند، اما هیچ کس درباره ی مسیر سختی که او در عرصه ی آموختن و مطالعه ی علم طی کرده است، سخنی به میان نمی آورد. به همین علت ، اکثریت مردم به دنبال آن هستند که همه چیز را به استعداد ارتباط دهند. او یک کارآفرین بزرگ است و صاحب یکی از بزرگ ترین فروشگاه های زنجیره ای است. حتما او استعداد شگرفی در کارآفرین شدن دارد. او یک دونده ی ماراتن و دارنده ی مدال المپیک است. او حتما استعداد خاصی در فعالیت های ورزشی و دویدن دارد. غافل از اینکه هرگز و هرگز استعداد ؛ راز موفقیت نیست. هزاران نفر با استعدادهای مشابه هیچ وقت طعم موفقیت را نچشیده اند. استعداد؛ تنها فاکتور حواس پرت کننده ای است که بتواند به عنوان یک سرپوش بر روی کم کاری ها، تلاش نکردن ها و روزمرگی های ما قرار گیرد. این برداشت ها از آن جا نشات می گیرد که نگاه ما به موفقیت به مثابه ی یک رویا است. در حالیکه موفقیت یک رویا نیست و چیزی شبیه هدف است. هدفی که بدون تلاش و پشتکار همراه با برنامه ریزی هرگز محقق نخواهد شد.
ما در جامعه ی وابسته به دستاورد زندگی میکنیم و افراد موفق غالبا به صورت ابرانسانها به تصویر کشیده می شوند که تواناییهای جادویی دارند و همین موضوع آن ها را از سایرین متمایز می کند. واقعیت این است که رازهای موفقیت افراد موفقی چون استیو جابز، بیل گیتس، زاکر برگ و … هرگز عجیب و غیرقابل باور نیست و شاید اصلا رازی در کار نیست. تنها نکته مهم این است که برای رسیدن به موفقیت، شنیدن داستان ها و تماشای افراد موفق کافی نیست و باید پا به عرصه ی میدان گداشت.
استعداد تنها به ما کمک می کند که خود و توانایی هایمان را بهتر و بیشتر بشناسیم و گرنه برای رسیدن به موفقیت در کاری که هیچ استعدادی هم نداریم، تنها نیاز به تلاش دو چندان خواهد بود. حال که به این نتیجه رسیده ایم که سهم استعداد در رسیدن به موفقیت تا به این حد ناچیز است، باید فاکتورهای لازم برای کسب موفقیت را به دقت مورد بررسی قرار دهیم. کلیدی ترین فاکتور رسیدن به موفقیت پشتکار و استقامت است، ایمان به هدف از وجود شما اراده ای راستین می سازد که نه تنها شکست های کوچک شما را دلسرد نخواهد کرد، بلکه شما را به هدف تان نزدیک تر می سازد.
مایکل جردن، بازیکن بسکتبال افسانه ای، از تیم بسکتبال دبیرستان خود اخراج شد، اما بعدها به یکی از قهرمانان دوران خود تبدیل شد. نشریه ای که پیشگام انیمیشن بود، والت دیزنی را به دلیل نداشتن ایده اخراج کرده بود. این داستان ها نشان میدهد که هر فرد موفقی ،موفقیت و معروفیت آنی پیدا نمیکند و در پس نام و نشان معروفش ، کار سخت و پشتکار نهفته است.
عامل مهم دیگر کسب تجربه است که البته مستلزم استفاده کردن از تجربیات انسان های موفق است. چرا که تجربه را تجربه کردن خطاست و بررسی شکست ها و پیروزی های دیگران می تواند ، نقشه ی روشنی از مسیر حرکت شما را به سمت اهدافتان تبیین نماید.
قابلیت یادگیری را در خود افزایش دهید. گوش دهید، بیاموزید و آموخته هایتان را به کار ببندید. افرادی که با آن ها نشست و برخواست دارید هم بسیار حائز اهمیت اند. سعی کنید با افرادی در تعامل باشید که از مصاحبت با آن ها نکات جدیدی یاد بگیرید، که البته طرز فکرشان مطابق با معیارهای ما افراد موفقی به حساب آیند. افراد موفق ، مدام به یادگیری مشغولند و فارغ از اینکه چقدر حرفه ای و کاربلد هستند، هرگز سقفی برای دانسته های خود مشخص نمی کنند. آن ها مبتکرند و از خلاقیت در هیچ حوزه ای دلسرد نمی شوند. در این زمینه هم استعداد نقش ویژه ای ایفا نمی کند و بدانید برای ابتکار نیاز به استعداد خاصی ندارید.
پس از این لحظه به دنبال استعدادهای ویژه در خود نباشید و بدانید تکیه بر روی استعدادهایتان ، آخرین فاکتور موثر در موفقیت شماست و آینده ی شما در چگونگی عملکرد، تلاش و پشتکارتان نهفته است.
مهندس فاطمه یحیایی