ارتباط دانشگاه و صنعت حاصل چیست؟
در حوزه ارتباط دانشگاه و صنعت دو مسئله وجود دارد. اول اینکه چطور باید ارتباط صنعت و دانشگاه ایجاد شود؟ دوم اینکه چه عواملی بر موفقیت این ارتباط تأثیرگذار است؟ به گزارش نقش نیوز،شاید اگر نمونههای موفق این ارتباط افزایش یابد مسئله اول به خودی خود برطرف شود. به همین خاطر ما در این مطلب عوامل تأثیر گذار بر ارتباط صنعت و دانشگاه را بررسی میکنیم.
نقش دانش در ارتباط دانشگاه و صنعت
دانش کاربردی مسئلهای است که در اقتصاد امروز یک مزیت رقابتی محسوب میشود. بنابراین کسب دانش کاربردی را میتوان مهمترین انگیزه فعالان صنعت برای ایجاد ارتباط با دانشگاه دانست. ولی مسئله انتقال دانش میان این دو مستلزم تعامل سازنده آنهاست. مهمترین عوامل مؤثر در این زمینه عبارتند از:
- افراد باتجربه
تجربه عامل بسیار مؤثری در ایجاد تعامل سازنده است. حضور افراد باتجربه در هر دو گروه صنعت و دانشگاه میتواند نقش بسزایی در موفقیت همکاری آنها داشته باشد. در مقابل، بیتجربگی و عدم تعامل سازنده فارغ از مباحث تخصصی میتواند سبب شکست پروژه شود.
- ظرفیت جذب
در یک پروژه همکاری دو طرفه باید بنگاه صنعتی مورد نظر ظرفیت جذب دانش و فناوری تازه را داشته باشد. به عبارت دیگر بنگاه صنعتی مورد نظر باید پذیرای تغییرات حاصل از دانش و فناوری تیم دانشگاهی باشد. هرچه ظرفیت جذب در بنگاه صنعتی بیشتر باشد احتمال موفقیت پروژه نیز بیشتر است.
- مالکیت فکری
یکی از موانع همکاری صنعت و دانشگاه مسئله مالکیت فکری دستاوردها است. در واقع تا زمانی که سیستم مشخصی برای تعیین مالکیت فکری دستاوردهای حاصل از این تعامل وجود ندارد هر دو گروه و به ویژه محققین دانشگاهی تمایلی به همکاری نخواهند داشت.
- انتشار دانش
وجود یک ساز و کار منظم برای اشتراک و انتشار دانش نیز نقش بسیار مؤثری در این زمینه دارد. به اشتراکگذاری اطلاعات زمینه را برای پروژههای مشترک پژوهشی فراهم میسازد.
نقش ارتباطات اجتماعی در همکاری ها
ایجاد حس همکاری و اعتماد متقابل فارغ از مباحث تخصصی یک مسئله اجتماعی است. ارتباطات و شبکههای اجتماعی میتوانند هر نوع ارتباط و همکاری را تقویت یا تضعیف کنند. بنابراین ارتباط صنعت و دانشگاه نیز به یک بستر اجتماعی نیاز دارد. مهمترین مؤلفههای مؤثر در این بسترسازی اجتماعی عبارتند از:
- ارتباطات قوی
تعاملات پژوهشی نیازمند شبکهای گسترده از ارتباطات اجتماعی است. در واقع باید ساز و کاری روشن، متنوع و کارآمد برای ارتباط میان نهادهای مختلف وجود داشته باشد. تنوع مسیرهای ارتباطی به سادگی میتواند افزایش همکاریها را به دنبال داشته باشد.
- اعتمادسازی
یکی از موانع ارتباط عدم اعتماد متقابل در این رابطه است. لذا ایجاد ساختاری برای تضمین تعهد متقابل در این رابطه کاملاً ضرورت دارد.
- ثبات
عدم وجود ثبات در قوانین و انتصابات مدیریتی از دیگر موانع همکاری است. اگر هریک از طرفین از ثبات شرایط همکاری اطمینان نداشته باشند امیدی به سرانجام پروژه نخواهند داشت.
- فرهنگ مشترک
تفاوت فرهنگی موجود میان نهادهای دانشگاهی و صنعتی از دیگر موانع ارتباط مؤثر این دو حوزه است. تفاوتهای فرهنگی مانع ایجاد درک متقابل از موضوع خواهد شد. این امر در هنگام انتخاب افراد گروه باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. تا افرادی با کمترین تفاوت فرهنگی و بیشترین میزان سازگاری انتخاب شوند.
سخن آخر
ارتباط دانشگاه و صنعت حاصل دانش و ارتباطات اجتماعی است. در یک پروژه مشترک هر دو این موارد باید به موازات هم پیشروی داشته باشند تا موفقیت حاصل شود. هرگونه ابهام یا تقصیر در هریک از این ابعاد میتواند منجر به شکست پروژه شود.