بسیاری از کسانی که کسب و کار ی را شروع می کنند، در ابتدا به دنبال کسب درآمد هستند. البته برخی نیز در این میان به فکر اثر بخشی کسب و کار خود هستند. اول بهتر است تعریفی از اثر بخشی داشته باشیم . کارایی و اثر بخشی دو مقوله ای است که معمولا اکثر مدیران با آنها در تعامل هستند.
کارایی یعنی: مهم نیست که اصل کار، در مسیر درستی انجام میشود یا نه. ما به «میزان مصرف منابع برای همین کار فعلی» توجه داریم. اثربخشی با توجه به میزان همسو بودن فعالیتها با هدفهای تعیینشده سنجیده میشود. بنابراین افزایش اثربخشی به این معناست که فعالیت های ما، بیش از گذشته با هدفهایمان تطابق دارد.
اگر به دنبال کسب موفقیت در کسب و کار خود هستید با ایجاد یک الگوی موفق پایدار و با دوام نیاز به برنامه ریزی دقیق و توجه به تمام بخش های سازمان دارید. یکی از بخشهایی که مدیران سازمان باید به آن توجه ویژه داشته باشند، اثربخشی سازمانی است.توانمندی سازمان در راه رسیدن به اهداف مورد نظر از سوی مراجعان و مشتریان دارای اهمیت است و عدم توجه به این امر مهم باعث می شود ، کسب و کار شما در دراز مدت با چالش هایی رو به رو شود .
رقابت در محیط کار باعث ایجاد نوآوری و پیشرفت شرکت و یا سازمان می شود و حفظ این مزیت به معنای ارزیابی دقیق و مداوم اثربخشی سازمانی است و این امر به صورت کوتاه مدت به دست نمی آید. بلکه باید تمام سازمان اعم از کارمندان، راهکارهای راهبردی و حتی شیوه مدیریتی مورد ارزیابی قرار گیرد.
نکته ای که بسیار اهمیت دارد ، تداوم این ارزیابی هاست. سازمانهای موفق زمانی که با مشکلات بزرگ رو به رو می شوند با موفقیت از آن خارج می شوند. این امر باعث رشد و پیشرفت شرکت و سازمان می شود. اما سازمان های معمولی با برخورد به یک چالش امکان فروپاشی یا انحلال دارند. در واقع اثربخشی سازمانی باعث تقویت تابآوری و تحمل شرکت ها در برابرچالش ها میشود. اگر شرکت شما اثربخشی خوبی داشته باشد قادر به حل چالش خواهد بود و با موفقیت از آن خارج می شود.
مزایای اثر بخشی سازمانی
اثر بخشی سازمانی مزیت هایی دارد که به چند مورد اشاره می شود : اثربخشی سازمانی باعث ایجاد تعامل بهتر با مشتریان می شود. زمانی که اثربخشی در یک سازمان افزایش مییابد و سازمان ها و شرکت ها به شکل موثرتری کار میکنند، منابع وسیع تری دراختیار خواهند داشت. در نتیجه ارتباط موثر و طولانی مدت با مشتریان خواهند داشت و اطلاعات ارزشمندی به دست خواهند آورد که این امر خود باعث حفظ تعامل با مشتریان خواهد شد.
اثربخشی سازمانی ، کارکنان منظم و شایسته را شناسایی کرده و آنها را تشویق می کند. شناسایی استعداد و رشد مهارت های کارکنان در دراز مدت برای شرکت و کارکنان مفید خواهد بود. شرکتهایی که اثربخشی سازمانی را در اولویت قرار میدهند، به اهداف خود نزدیک تر می شوند .مزیت های رقابتی خود را حفظ می کنند و همین امر باعث رشد و توسعه سازمان می شود. برخی از سازمان ها با اثر بخشی هزینههای خود را کاهش می دهند.
مدل هایی برای بررسی میزان اثربخشی
مدل هایی برای بررسی میزان اثربخشی وجود دارد که در ادامه به چند مورد اشاره می کنیم :
مدل هدف : این مدل اثربخشی را به عنوان رسیدن کامل به هدف مورد نظر و یا بخشی از آن تعریف میکند. این مدل معمولا برای سازمانهای سنتی که گرایش رسیدن به هدف دارند، مورد استفاده قرار میگیرد. در چنین سازمانهایی زمانی اثربخشی حاصل میشود، که تمامی یا بخشی از اهداف آن شکل بگیرد. هدفهای عملی اهداف مهمی هستند که در این مدل مورد توجه قرار میگیرند.
مدل سیستمی : در این مدل تمرکز بر روی ابزارها و فرآیندها میباشد. در این مدل سعی شده که با توجه به اهداف مورد نظر تمرکز بر روی استفاده از ابزار ضروری و لازم برای رسیدن به اهداف باشد.
مدل ذینفعان استراتژیک : ذینفعان استراتژیک کسانی هستند که به صورت مستقیم نفع مشخصی در سازمان ندارند. در واقع عوامل استراتژیک را میتوان تشکیل شده از افرادی که به طور قانونی برای مجموعه کار میکنند (مانند کارکنان، مشاوران، نمایندگان و…) و افرادی که در بیرون از سازمان هستند، اما عملکرد آنها بر روی اقدامات اعضای سازمان تاثیرگذار است، دانست. این مدل اثربخشی سازمانی، با افزودن انتظارات گروههای ذینفع قوی که تحت تاثیر سازمان هستند، حوزه کاری دو مدل قبلی را توسعه میدهد. در این مدل، سازمان باید استراتژی خود را طوری تدوین نماید که رضایت تمام ذی نفعان خود را به حداکثر برساند. ذینفعان در این مدل، به عنوان یک فرصت جهت پیشبرد راهبردها و نه یک محدودیت ، در تدوین راهبردها در نظر گرفته میشوند.