آیا تسهیلات بانکی رکود اقتصادی را تشدید میکند؟
تسهیلات بانکی از اولین راهکارهایی است که برای حل معضلات اقتصادی کشور پیشنهاد میشود. وام ازدواج، وام مسکن و تسهیلات کارآفرینی از نمونههای مشهور این نوع راهکار هستند. اما علیرغم رشد قابل توجه مبلغ تسهیلات بانکی، بهبودی در این حوزهها دیده نمیشود. شاید به این دلیل که عرضه این تسهیلات، اقدامی سریع و ساده برای پاک کردن صورت مسئله است. وقتی دولت در مورد مسئلهای مورد هجمه قرار میگیرد و همه خواهان اقدام فوری دولت هستند؛ ارائه تسهیلات بانکی همانند یک مسکن، درد را آرام میکند. اما کسی میزان اثرگذاری این اقدامات را ارزیابی نمیکند. در واقع آنقدر بحث و کشمش بر سر مبلغ و سود تسهیلات هست که اصل مطلب یعنی اثرگذاری فراموش میشود.
آیا تسهیلات بانکی همیشه مفید است؟
آمار بالای معوقات بانکی، پاسخ روشنی برای این پرسش در اختیار ما قرار میدهد. تسهیلات بانکی در حوزه اقتصاد باید محرک تولید، صنعت و کارآفرینی باشد. اگر به هر دلیل اعم از سود بالای تسهیلات، این نقش محرک ایفا نشود؛ تسهیلات نه تنها مفید نیستند که مخرب نیز هستند. بنابراین تسهیلات بانکی چاقوی برندهای است که اگر بهجا و اصولی به کار نرود میتواند بسیار مخرب باشد.
در بحث حمایت از تولیدکنندگان، ارائه تسهیلات بانکی بدون کار کارشناسی کاملاً مخرب و آسیب زننده است. زیرا تسهیلات باید به کسب و کارهایی تعلق گیرد که ظرفیت و توانایی پیشرفت و توسعه در آنها وجود داشته باشد. ارائه تسهیلات به کسب و کارهای ضعیف میتواند شکست و ورشکستگی آنها را تسریع نماید. در نتیجه آمار مبالغی که ظاهراً در حمایت از تولید داخلی پرداخت شدهاند افزایش مییابد ولی در رکود بازار تغییری ایجاد نمیشود. بنابراین اولویتبندی در ارائه تسهیلات اهمیت بسیار زیادی دارد.
از سوی دیگر بخشی از مشکل کمبود نقدینگی در بنگاههای تولیدی به دلیل کاهش تقاضا است. در حقیقت کاهش قدرت خرید مردم موجب شده بسیاری از محصولات در انبار ماندگار شوند. در چنین شرایطی اعطای تسهیلات، ریشه مشکلات را از بین نمیبرد. چه بسا چنین اقدامی معضل بدهکاری به بانک را نیز به مشکلات فعالان اقتصادی اضافه کند.
معضل سود تسهیلات بانکی
مسئله دیگر معضل سود بالای تسهیلات بانکی است. نارضایتی فعالان عرصه صنعت از این مسئله به حدی است که تا زمانی که ناچار نباشند دست به دامن بانکها نمیشوند. آنها معتقدند دریافت وامی که در بهترین حالت با سود 18 درصد ارائه میشود مصداق از چاله به چاه افتادن است. سود فعالیتهای تولیدی و صنعتی هرگز به اندازه بازپرداخت چنین وامهایی نیست. این در حالی است که بانکها عمده مبالغ سپردههای خود را برای افزایش املاک و دارایی خود صرف میکنند. بنابراین وابستگی بانکها به مبلغ سود تسهیلات بانکی حقیقت ندارد. ضمن اینکه نرخ بالای سود تسهیلات در نهایت موجب افزایش هزینه تولید و افزایش قیمت برای مصرفکننده میشود. بنابراین سود بالای وامهای بانکی چرخهای ناتمام از رکود و تورم در جامعه ایجاد میکند.
بنابراین اگر مسئله حمایت از تولید داخلی مطرح است باید تفاوت روشنی میان بنگاههای تولیدی و سایر بنگاههای اقتصادی وجود داشته باشد. اگر سیستم بانکی کشور با شناسایی واحدهای تولیدی کارآمد برای تأمین نقدینگی آنها با نرخ سود مناسب اقدام کند؛ رونق تولید و ایجاد اشتغال کمترین ثمره آن خواهد بود.