راهکار نجات صنعت ایران از خطر ورشکستگی
مزیت رقابتی و نداشتن ارزش، یکی از نکات چالش برانگیزی هست که مقوله صنعت در ایران با آن روبهرو شده است. مهمتر از این چالش بحران اساسی دیگری است که میتوان آن را نداشتن صنعت در کشور تعبیر کرد. به معنای اینکه، اقتصاد ایران با تعداد بسیار زیادی سوله و انبوهی از تجهیزات دست به گریبان است و روزی نیست که یکی از این کارخانهداران برای پر کردن ظرفیت مونتاژ خود و دریافت سفارش تماس نگیرد. وقتی به خوبی بنگریم، در خواهیم یافت که شیوه دریافت مجوزهای تولیدی از اساس دچار مشکل است و در وزارت صمت نام تولید کننده به غلط با حضور در شهرکهای صنعتی، سولهداری و تجهیزات گره خورده است.
کارخانه داری و تولید به صرفه نیست
شرایط کنونی و حفرههای موجود در اقتصاد، بدهی بانکها و به صرفه نبودن فعالیت حاصل منوط شدن تولید به این گزارهها است. یعنی این سولههای خاک خورده از محل تسهیلات دریافتی افراد از بانکها ایجاد شدهاند و ارز به منظور خرید تجهیزات فاقد کارآیی در اقتصاد از ایران خارج شده و متأسفانه کارخانهداری حاصل دیگری نداشته است.از سوی دیگر، با این فرمول وقتی پای محصول نهایی به میان میآید دیگر پولی نداریم تا در بخش تحقیق و توسعه و بهبود کیفیت هزینه کنیم. در واقع، بهرههای سنگین و هزینههای بالا در تأمین موارد قبلی سبب به صرفه نبودن انجام تحقیق و توسعه میشوند. از همه مهمتر مزیت رقابتی است و متأسفانه بیشتر کارخانهداران به آن فکر نمیکنند.
در کشورهای مختلف و صنایع متفاوت مزیت رقابتی به صورت متنوع تعریف میشود. فرقی نمیکند از کدام صنعت صحبت کنیم. هر صنعتی که به تولید برسد، بخواهد دانش را به فناوری تبدیل کرده و آن را در اختیار بگیرد و در نهایت از این چرخه تولید ثروت کند، برای فروش نیازمند مزیت رقابتی و ارائه ارزشی به جامعه است؛ یعنی برای یک مسئله راهکار ارائه دهد.برای ارائه مزیت رقابتی تاکنون کشورها و صنایع، استراتژیهای متفاوتی را پیادهسازی کردهاند. به عنوان نمونه ،چین استراتژی رهبری قیمت را دنبال کرده است. در هر نقطه صنعت چین پیشانی قیمت بود و با این استراتژی بازاریابی توانست بازارهای جهان را فتح کند. آنقدر قیمت محصولات شان پایین بود که به همین نسبت نرخ پول ملی خود را پایین نگه داشتند و دولت یارانههای فراوانی به تولیدکنندگان چینی ارائه داد که تقریباً محصول کشور دیگری نمیتوانست با آنها رقابت کند و به همین طریق ،مهمترین مزیت رقابتی را در اقتصاد جهان ایجاد کردند.در نهایت اینکه، چین با پیاده سازی این راهکارها توانست فناوریهای برتر و راهکارهای هایتک (فناوری بالا) را به دست آورد و از این مسیر جایگاه مهم و قابل توجهی در جهان تکنولوژی و بازار پیدا کند. هماکنون با این توانایی دولت چین به دنبال به دست آوردن سود بیشتر و دریافت کالای استراتژیک و سیطره بر دیگر اقتصادها با راهکار زمین زدن دولتهای دیگر است.
با این حال، هر گاه در ایران به صنعتی مینگریم و مزیت رقابتی موجود در بخشها را بررسی میکنیم ،بیشتر به اهمیت سیاست گذاری کلان پی میبریم. به عبارت دیگر، هر تولید کنندهای برای خود مزیت رقابتی در نظر گرفته است و براساس آن مطالعات بازار و جانمایی کسبوکار خود را صورت داده، اما همه این ایدهها و برنامهها در نهایت زیر چتر برنامهریزی اصلی کشور قرار میگیرد. یعنی تولیدکننده هر مزیت رقابتی داشته باشد اگر چشمانداز آن با سیاستگذاری و برنامهیزی کلان کشور متفاوت باشد، قادر به دستیابی آن نخواهد بود. بنابراین مجموعه تولیدکنندگان وابسته به سیاستگذاران کشور هستند و چنانچه برنامههای حکومتی در مسیر مناسب و اصولی طراحی نشود تلاش جمعی بی فایده خواهد بود.اگر به صورت موردی مزیت رقابتی موجود در صنایع مختلف را بررسی کنیم، به وضوح در مییابیم که به عنوان نمونه در صنعت لوازم خانگی، مخابرات، خودرو و… تا آنجا مزیت رقابتی وجود ندارد که بیشتر فعالان متأسفانه یا به دنبال رانت میگردند یا در پی ممانعت از واردات و انحصاری شدن بازار برای رهایی از رقابت هستند که دلیل اصلی این معضلات نداشتن مزیت رقابتی است.
راهکاری برای ساختن مزیت رقابتی در صنعت
هر چند در سال های اخیر با موضوع گران شدن نرخ ارز و پایین بودن بودن هزینههای تولید در ایران، بهترین موقعیت برای رهبری قیمت دیده می شد اما این افق بدون لبریز شدن کشور از فناوری، تعهد و اقناع بازار داخلی امکان پذیر نخواهد بود. لازمه آن بدون شک تعامل با جهان و باز شدن درهای کشور و اتصال ایران به بازارهای جهانی و اقتصاد آزاد است.برای مثال میتوان فعالیت صنایع غذایی ایران را عنوان کرد. در این حوزه برندهای مختلف به صورت اصولی کار کردند و بازار داخلی را به طور کامل در اختیار گرفتند و سپس سراغ بازار کشورهای همسایه رفتند و در نهایت توانستند راه خود را به سوی بازارهای جهانی باز کنند. این در حالی است که برخی شرکتها حتی نمیتوانند به شرکت همکار خود محصولی قانع کننده ارائه دهند اما از صادرات به کشورهای اروپایی حرف میزنند و با استفاده از مسیرهایی که قبلاً اشاره کردم به دنبال انحصار و… میگردند.
امروز بزرگ ترین مزیت رقابتی، قیمت و کیفیت است که بتواند با انبوه کالای چینی رقابت کند. این در حالی است که در داخل ایران پایین آوردن قیمت مزیت محسوب نمیشود؛ چرا که تجربه بازار و جامعه میگوید، پایین آوردن قیمت در ازای کاهش هزینههای سر بار و تولید اتفاق نمیافتد بلکه کالای ایرانی با افت کیفیت ارزان میشود؛ بنابراین پایین آوردن کیفیت زیر حد استاندارد به بهانه رقابت پذیری و مزیت ساختن منجر به از دست دادن بازار و نابودی اعتبار برند میشود.راهکاری که میتوان برای ساختن مزیت رقابتی در صنعت ایران و در موقعیت فعلی که حاکمیت درگیر مشکلات ریز و درشت خود است و انگار میلی به برداشتن موانع مخل کسبوکار و مساعد ساختن محیط فعالیت اقتصادی برای ایجاد رشد و توسعه ندارد، پیشنهاد دادن آن است که فعالان صنعتی در هر حوزهای با استفاده از فرصتی که انجمنها و نهادهای مدنی بخش خصوصی در اختیار قرار دادهاند، دور هم جمع شوند و با تجمیع نظر پیرامون تولید یک مزیت رقابتی کلان برای خود بسازند و سپس همگان آن را پذیرفته و در آن راستا گام بردارند. در مرحله آتی با یکدیگر بر سر به دست آوردن مزیت بیشتر رقابت کنند.
سخن پایانی
هدف از ارائه این راهکار و توضیحات آن است که صنعت ایران بتواند با به دست آوردن مزیت رقابتی برای خود علاوه بر گام برداشتن در مسیر درست، جایگاهی مناسب در خور شأن و منزلت واقعی ایرانی در جهان بیابد. نباید از نظر دور داشت که نبودن تحریم و داشتن ارتباط سالم، موثر و بر پایه اعتماد لازمه وقوع شروط فوق است. همچنین تحریمهای داخلی، مشکلات واردات، صادرات و موانع واریز و برداشت پول از حسابهای بینالمللی و ارتباط بانکی با جهان که معضلات بسیار برجستهای در اقتصاد ایران هستند.به عبارت دیگر، با وجود این چالشهای بزرگ، داشتن مزیت رقابتی و سخن گفتن از آن کاری عبث و دست نیافتنی است. با این شرایط اگر یک واحد تولیدی صرفاً کار کند و بتواند حقوق پرسنل خود را پرداخت کند، کافی هست و بسیاری صنایع اینطور به کسبوکار خود مینگرند و همین که بتوانند اشتغال مستقیم ایجاد کنند یعنی به هدف رسیدهاند. حتی به صنعت خودروسازی کشور هم با این دید نگاه میشود که به صورت مداوم برای آن هزینه میکنند.
بنابراین باید ببینیم، آیا ایران در زمینه فناوری با این همه نخبه و نیروی تحصیلکرده که هر روز از کشور خارج میشوند و اصطلاحاً زمین دیگران را آباد میکنند، میتواند در صنعت و تجاری سازی فناوری و تولید ثروت از دانش حرفی برای گفتن داشته باشد؟ آیا میتوان با فرمولهای فعلی مزیت رقابتی ایجاد کرد؟ یا اینکه جمهوری اسلامی ایران میتواند محصولات ارزان قیمت به دنیا صادر کند؟باید به فکر صنعت باشیم و راه چارهای برای رونق و فائق آمدن به مشکلات و چالشهای بیشمار اقتصاد بیابیم و تا شرایط از این بدتر نشده حلقههای زنجیر را نجات دهیم.
یادداشت از نسیم توکل – عضو اتاق بازرگانی تهران