8 میلیون تن پسماند صنعتی خطرناک در کشور چگونه دفع میشود؟
به گزارش خبرگذاری فارس افشای نقش نبود مدیریت و نظارت کارآمد در بحث تهدید پسماندهای خطرناک کار پیچیدهای نیست.کافی است در طول روز خودتان را به یکی از ارتفاعات تهران برسانید و افق شهر را زیر نظر بگیرید. طولی نمیکشد که متوجه ستونهای دود سیاهی خواهید شد که در جای جای جنوب و جنوب غربی شهر در حال راه کشیدن به آسمان سربی شده پایتخت هستند. این روزها زبالهسوزی و امحاء غیر اصولی تبدیل به دم دستیترین و البته بی هزینهترین راه خلاص شدن صاحبان صنایع کوچک و بزرگ از شر پسماند های تولیدیشان شده است. تا یادمان نرفته این آدرس را بدهیم که این راهکار ابتدایی شاید در کوتاه مدت برای صاحبان این کارگاهها و کارخانه های کوچک هزینهبردار نباشد؛ اما واقعیت این است که این دود در چشم همه شهروندانی که در شهر ساکن هستند، میرود و در این زباله سوزی ها تر و خشک با هم میسوزند. در این وانفسا شاید فقدان قانون را متهم ردیف اول بیتوجهی ها به این مقوله حیاتی کنید، اما یک مرور اجمالی به چرخه حیات پسماندها نشان میدهد که قانونگذار در این زمینه کار خود را نه ایده آل اما دست کم بدون نقص انجام داده است. برای به نظم کشیدن این فرآیند مغشوش قانون هست اما به نظر میرسد مجری آن که باید دست راست یک دستگاه نظارتی دائمی باشد قافیه را به سودجویان این بازار باخته.
پسماندهای رانده شده از شهر، چه کوچک چه حجیم به جای هدایت به مراکز امحاء و سولههای استاندارد تفکیکسازی و بازیافت پاک، یا سر از محل دپو و دفن زباله دانی بیقانون شهرکهای صنعتی و زمینهای زراعی و نهرهای حاشیهای در میآورند، یا در فرآیندی ناشیانه و خاموش آنقدر در آتش بیفکری ها میسوزند تا عاملی جدی به آلایندههای اصلی هوای شهر اضافه شود. با همه این حرفها شواهد نشان میدهد ما در زمینه بازیافت هم مثل خیلی دیگر از زوایای یک جامعه «نو مدرن» در حال گذار هستیم. در گفتگویی که با «دکتر علیزاده» کارشناس سازمان حفاظت از محیط زیست داشتیم برای مان روشن شد که حرکت مبتنی بر یک برنامه مدون و بلند مدت و ضرورت بر نظارت به اجرایی شدن آن تا چه اندازه میتواند به بهبود وضعیت فعلی مدیریت پسماند کمک کند. علیزاده در تمام طول گفتگو با طبع آرامی که حاصل سالها اشراف داشتن به چشمانداز چرخه پسماندهاست به تفکیک دغدغههای مربوط به مدیریت پسماندهای صنعتی پرداخت. در میانهگفتگو اظهار کرد که در مقام داوری نیست. مقام کارشناسیاش را به یک شهروند عادی مطالبهگر تقلیل داد تا از این منظر پیشنهادهای موثری برای مسئولانی که در بیشتر مواقع، عمر مدیریتیشان کفاف اجرایی شدن وعدههای شان را نمیدهد، داشته باشد.
– آقای دکتر میدانیم که بعد از انقلاب صنعتی بود که انبوه پسماند در فرآیند تولید و پس از آن بعد از فرآیند مصرف، نگرانیهایی را برای انسان ها بوجود آورد. الان بعد از گذشت دو قرن این دغدغه هنوز از جای خود تکان نخورده و به قوت خود باقی است. سوال اینجاست که چرا با گذار از این زمان طولانی حضور پسماندها همچنان یکی از تهدید های جدی زیست محیطی به حساب میآیند؟
اشاره درستی به انقلاب صنعتی در افزایش ایجاد پسماند داشتید. این انقلاب همه دنیا را آرام آرام در برگرفت. با افزایش روند تولید و به تبع آن مصرفگرایی میبینیم که رفته رفته میزان پسماندها نیز افزایش پیدا میکند. در مدت زمان قابل توجهی بشر به این پسماندها و پیامدهای آن بیتوجه بود. بعداز مدتی کشورهایی که دانش بالاتری نسبت به پیامدهای وجود این مواد خطرناک داشتند به این نتیجه رسیدند که این حجم از پسماند را باید از جامعه شان دور نگاه دارند. به این ترتیب و در سایه بیاطلاعی جهان سوم بحث انتقال پسماند از این کشورها به نقاط دیگر شروع شد.
– حتما در این مقوله هم نظام سرمایه داری با همان سودجویی همیشگی حی و حاضر بوده است.
بله؛ همین طور است. اساسا ابتدا در همین کشورهای پیشرفته بود که تهدید پسماندها جدی گرفته شد. به همین دلیل آن ها با صرف هزینهای حجم بالایی از پسماندهای صنعتی خود را روانه کشورهای از همه جا بیخبر ضعیف میکردند.
– این داستان کجا به سر آمد؟ چه میزان زمان لازم بود تا در همه نقاط دنیا تهدید از حضور پسماندهای خطرناک جدی گرفته شود؟
عملا با اجرای مفاد کنوانسیون بازل بود که قوانینی در این رابطه ایجاد شده و همه کشورهای عضو آن ملزم به رعایت این دستورالعمل ها شدند. نتیجه کنوانسیون بازل در سال 1995 حساسیت افکار عمومی در زمینه این پسماندها بود. مفاد این اجلاس بینالمللی بعد از مدتی در سال 1371 در کشور ما هم به تصویب مجلس رسید و به قوانین ما نیز راه پیدا کرد. نقل و انتقال پسماندها از آن زمان تاکنون زیر سایه قوانین سختگیرانهای قرار گرفت. البته در این زمینه هم شاهد قانونگریزی هایی هستیم؛ اما این رویه غلط در جامعه جهانی به حداقل رسیده است.
– فکر میکنید در وهله اول چه عاملی باعث آگاهسازی افکار عمومی به ویژه در جهان سوم نسبت به تهدیدهای زیست محیطی پسماندهای صنعتی شد؟
همان فرآیند نقل و انتقالات بعد از مدتی سوال برانگیز شد. تشکلهایی در این کشورها شکل گرفت که بعد از مدتی از فعالیتشان موفق شدند حساسیت افکار عمومی در این زمینه را تقویت کند. کار به جایی رسید که با اعتراضهای گستردهای پسماندهای صنعتی کشورهای مولد و پیشرفته بعد از انتقال به خودشان بازگردانده شدند. از مهمترینپرونده این دیپورت پسماند میتوان به ورود پسماند الکترونیکی کشورهای اروپای غربی به کشورهای آسیای شرقی اشاره کرد. با اعتراضهای مردمی این پسماندها به کشورهای تولید کننده بازگردانده شدند. قوانینی که به تصویب رسیدند. تشکلهای مردم نهاد و همچنین رسانهها نقش پررنگی در آگاهی رسانی به مردم داشتند.
اکنون با گذشت از این دوران و صنعتی شدن عمده کشورها امید به ایجاد قوانین مترقی که نسبت واقعیتری به چرخه پسماند داشته باشد وجود دارد؟ به نظر میرسد با دگرگونی ها در فرآیند تولید کالاهای انبوه باید فکری به حال قوانینی شود که مدت ها از زمان تصویب آن گذشته است.
ببینید بشر همواره در صدد این بوده که وضعیت را در این زمینه بهبود ببخشد. چرا که از همان ابتدا متوجه خسارتهای حضور این پسماندها در متن زندگی و سلامتش بوده است. به طور کلی در حال حاضر شاهد قوانین سختگیرانهتری در بحث پسماندهای صنعتی هستیم. در گذشته تکنولوژیها صرفا مبتنی بر تولید پیش میرفتند؛ اما اکنون شاهد آن هستیم که جنبههای زیست محیطی این تکنولوژیها نیز مهم شده است. فناوریهای نوین، دانشی که به کار تکنولوژیهای «های تک» آمده و بالاخره رسیدن از راه درست و اصولی به محصول نهایی باعث شد بشر از آن افسارگسیختگی تولید پسماند انبوه دورتر شود.
– با توجه به طی شدن این مسیر با مدنظر قرار دادن اجتناب ناپذیر بودن زندگی به همراه پسماند به ما بگویید در کدام یک از مراحل چرخه ایجاد پسماند اعم از تولید، مصرف و فرآیند امحاء پسماند به ویژه پسماند صنعتی تهدید بیشتری متوجه شهروندان است؟
برای پاسخ به این سوال ناگزیریم که با موشکافی بیشتری مسیر حیات بازیافت را بررسی کنیم. برای این کار مثالی میزنم. شما یک واحد از صنایع بزرگ مانند پتروشیمی را در نظر بگیرید. در این صنایع تعریف پسماند برقرار است. یعنی مادهای که از نظر تولیدکننده زائد تلقی شود. پس این شد تعریف پسماند در واحدهای صنعتی و تولیدی. اما نکته قابل توجه اینجاست که برای کاهش خطر پسماندها از دل همین صنایع و کارگاهها باید راهکاری تراشید. همین تولیدکننده با بکارگیری یک مدیریت شفاف و درست میتواند کاری کند که تولید پسماندش به حداقل برسد و یا حداقل از خدمات مراکز تخصصی و خدماتی این حوزه استفاده نماید تا دیگر خطری متوجه ما نباشد. بنابراین باید ببینیم در این مسیر چه موانعی وجود دارد که چوب لای چرخ این خواسته همگانی میگذارد.
– یعنی در همان مراحل تولید نیز سودجویی ها و منفعت طلبی هایی هست که منجر به برداشتن توجه از سلامت و بهداشت عمومی میشود و معطوف شدن آن به نفع شخصی صاحبان این صنایع میشود؟
متاسفانه همین طور است. ببینید در این صنایع مواد اولیه به کارخانه میآید و فرآیندی روی آن انجام میشود و به تولید میرسیم.در طول این مسیر موادی از محصول نهایی باقی میماند که از نظر صاحبان صنایع کارکردی ندارند و بیمصرف تلقی میشود. اما در همان کارخانهها افرادی هستند که سودشان وابسته به همین مواد زائد شده است. بنابراین با دستکاری هایی میتوانند برنامهای بچینند که کارخانه به جای کاهش تولید پسماند در این زمینه پیشروی منفی هم داشته باشد. وقتی نظارت درست و دقیقی در کار نباشد این اتفاق ها به کرات میافتد.
– بازار فعالی برای فروش این ضایعات غیر رسمی وجود دارد؟ یعنی ممکن است که این ضایعات به بهانه نبود تکنولوژیهای لازم برای استفاده مجدد سر از کشورهای دیگر در بیاورد؟
واقعیت این است که سود هنگفتی از فروش غیر رسمی این ضایعات به واحدهای صنعتی میرسد. اگر نظارت درستی بر این واحدها انجام شود میتوانیم با بکارگیری تکنولوژیهای نوین کاری کنیم که صاحبان این صنعت سود رسمی و شرعی خود را افزایش دهند نه یک تجارت رسمی و غیر رسمی را. خب اینجا بحث کاهش تولید پسماند در چرخه تولید اهمیت دو چندانی پیدا میکند. یعنی صاحب آن کارخانه کاری کند که در نهایت محصولی قابل فروش داشته باشد نه ضایعاتی که در مسیر تولید روی دستش مانده است. این گام اول مدیریت پسماند از مبداء است.
– اگر مصرف کالای نهایی را فاکتور بگیریم و بگوییم بعد از این مرحله است که با پسماند سر و کار پیدا میکنیم مهمترین رکن استفاده مجدد از محصولی که استفاده شده در چه موردی خلاصه میشود؟
معمولا تفکیک از مبدا را به عنوان گام دوم این چرخه معرفی میکنند. جداسازی معنادار مواد پسماند از یکدیگر زمینه ساز ایجاد شغلهای زیادی در دنیا شده است. این رویه به شرط رعایت استانداردها میتواند سود سرشاری را نصیب متولیان این امر بکند. در واقع کارآمدی پسماند صرفا با تفکیک است که معنا پیدا میکند. خارج از این پسماندی که تفکیک نشده هزینههای زیست محیطی را افزایش داده و به هیچ کاری نمیآید. در گام سوم برای پسماندی که فرآیند جداسازی روی آن انجام شده است میتوان چند سناریو در نظر بگیریم.
– آقای دکتر اجازه میخواهم پیش از این که از این مبحث عبور کنیم اظهاراتی از سوی صاحبان صنایع کوچک مطرح شود.کارگاه هایی که حضور آنها در حاشیه مناطق مسکونی به وفور دیده میشود و برخلاف انتظار میزان تولید پسماند خطرناک در آن ها کمتر از واحد های بزرگ صنعتی نیست. به ویژه این که میدانیم در این کارگاهها امحای پسماند به مخاطرهآمیز ترین شکل ممکن آن یعنی با زباله سوزی (در محیط) همراه است. شما از کاهش روند تولید پسماند از مبداء و همچنین ضرورت تفکیک آن صحبت کردید. در اظهارات دنبالهدار صاحبان این کارگاهها و صنایع کوچک میبینیم که متولیان میگویند این کار برای ما به صرفه نیست. تفکیک پسماند نیازمند ایجاد یک سیستم و بکارگیری کارگران متعدد است و با این بهانه که مگر سود تولید ما چقدر است، از تفکیک و امحاء اصولی پسماند تولیدیشان شانه خالی میکنند. قانون چه جوابی برای این دسته از تولیدکنندگان دارد؟
ببینید این اظهاراتی که میفرمایید برای ما و برای قانون به هیچ عنوان قابل قبول نیست. وقتی کسی وارد یک کار اقتصادی میشود باید نظارت دستگاههای مربوطه به گونهای باشد که تولید کننده پسماند صنعتی در هر مقیاس هزینههای تفکیک یا امحاء پسماند خود را پیش از آغاز فعالیت خود را محاسبه کند. این افراد با سودجویی خود و با دستاویز قرار دادن سادهترین راه ممکن مخاطرات بسیاری برای سلامت شهروندان یک کلان شهر ایجاد میکند و مجری قانون موظف است که با آن ها برخورد جدی داشته باشد. بنده به عنوان یک کارشناس عرض میکنم که در برخی از ایام سال حداقل 30 درصد از آلودگی هوای شهر تهران به دلیل زبالهسوزی در همین کارگاههای به ظاهر کوچک پیرامون شهر است. سوختن یک حلقه لاستیک به تنهایی میتواند تا 2کیلومتر مکعب هوا را آلوده کند. دودی که به هوا بلند شده با یک نسیم صبحگاهی به سادگی جابه جا میشود و در چند دقیقه از حاشیه به مرکز شهر میآید.
شوربختانه ما در فهرست متهمان ردیف اول آلودگی هوای تهران (سیاهه انتشار) حتی نامی از این صنایع و رویه زباله سوزیشان نمیآوریم. وقتی کاری به آنها نداریم نتیجه این میشود که با هر آلودگی هوا سراغ درمان های مقطعی میرویم و این درست نیست که ما سالها بر روی کیفیت سوخت یورو 4 یا 5 و بینتیجه تمرکز کنیم و از آن طرف خروارها گازهای سمی تولید شود. ریشه 30 درصد از آلودگی هوای تهران با نظارت بر قانون و ایجاد زیر ساختهای لازم، برای همیشه رفع میشود. پس به هیچ عنوان قابل توجیه نیست که به بهانه مسائل اقتصادی در این کارگاهها و بیتوجهی مسئولین ذیربط به مخاطره افتادن جان حدود 10 میلیون شهروند را نادیده بگیریم.
– به نظر می رسد دامنه فعالیت امحاء غیر اصولی این کارگاهها در حاشیه شهر تهران باعث آلودگیهای زیست محیطی جدی دیگر نیز بوده است. به عنوان مثال رها سازی پسماندهای خطرناک در نهرها و هدایت شدن آن ها به سمت اراضی کشاورزی همواره یکی از دغدغههای پررنگ در جنوب شهر تهران بوده است؟
همواره باید از سیاهنمایی پرهیز کنیم. در زمینه پسماند اتفاقهای مبارکی رخ داده است و ورود فناوریهای جدید به کشور این نوید را میدهد که با جدی گرفتن این مقوله میتوانیم به پیشرفتهایی دست پیدا کنیم. اما از آن طرف دهههاست که درگیر مخاطرات جدی هستیم که راهکاری برای رفعشان بکار گرفته نمیشود. سبزیجات مصرفی شهروندان تهرانی با آب چاههای جذبی، نهرها و کانالهای حاشیه شهرها آبیاری میشوند. در طول فعالیتهای متداول شهری کارگاههای آبکاری مشغول فعالیت هستند، اما کسی از سرنوشت پسماندهای مایع و جامد آنها که حاوی فلزات سنگین بسیار خطرناکی است اطلاعی ندارد، در طول یک سال لامپهای جیوهای در محیط رها شدهاست و مقادیر زیادی جیوه وارد محیط میشود، اما آیا از سرنوشت این همه آلودگیها کسی مطلع است و یا در اسنادی منتشر شده است؟ آیا سازمان یا نهادی کیفیت محصولات تولید شده با فاضلابهای شهری و صنعتی را در بازارهای میوه و ترهبار شهری کنترل و ارزیابی مینماید؟ آیا کیفیت محصولات پروتئینی تولید شده در مناطق آلوده را بررسی و ارزیابی میکند؟ خب فکر میکنید چه اتفاقی دارد میافتد؟ ما فکر میکنیم با صرف هزینههایی برای عزیزانمان داریم مواد غذایی مفید و مقوی مثل پروتئین و میوه و سبزیجات تهیه میکنیم. در حالی که سم این پسماندها در بافتهای چربی دام و همچنین بافتهای میوه و سبزیجات ذخیره میشود و مجددا از سفرههای ما سر در میآورد.