آخرین اخباراجتماعی

کاهش میل به مادر شدن در میان زنان جوان

رزا توسلی

 

کاهش میل به مادر شدن و فرزندآوری در میان زنان جوان کشور پدیده ‌ای پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. البته این موضوع نه تنها در کشورهای در حال توسعه بلکه به طور فزاینده‌ ای در کشورهای توسعه ‌یافته نیز مشاهده می ‌شود. برای درک بهتر این پدیده، باید به بررسی عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و روان ‌شناختی که منجر به کاهش تمایل به مادر شدن شده‌اند، بپردازیم.

یکی از عوامل مهم در کاهش میل به مادر شدن، تغییرات فرهنگی و ارزشی در جامعه است. با گسترش فرهنگ فردگرایی و تمرکز بیشتر بر رفاه شخصی، ارزش‌ های سنتی مرتبط با خانواده و فرزندآوری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. زنان در جوامع امروزی بیشتر به دنبال تحقق اهداف شخصی و حرفه ‌ای خود هستند و تمایل دارند که ابتدا در مسیرهای شغلی و تحصیلی موفقیت کسب کنند قبل از آنکه به مرحله مادر شدن وارد شوند. این تغییر ارزش‌ها باعث شده تا تصمیم به تأخیر در فرزندآوری یا حتی عدم فرزند آوری به یک انتخاب مشروع و قابل قبول تبدیل شود.

از نظر اقتصادی، هزینه‌ های بالای زندگی مدرن و پرورش کودک نیز نقشی اساسی در کاهش میل به فرزندآوری دارد. در بسیاری از کشورها، کودکان به عنوان یک سرمایه ‌گذاری پرهزینه در نظر گرفته می‌شوند. علاوه بر هزینه‌های مستقیم مربوط به تأمین نیازهای اولیه کودک، هزینه‌های مرتبط با آموزش، مراقبت‌های بهداشتی و فعالیت‌های فوق‌ برنامه‌ای نیز می ‌تواند برای والدین سنگین باشد. این دغدغه مالی باعث می‌شود که بسیاری از زوج ‌ها در مورد تعهد به داشتن فرزند بیشتر تردید کنند، به خصوص در شرایطی که ثبات اقتصادی و امنیت شغلی را به طور کامل احساس نمی ‌کنند.

از سوی دیگر، دغدغه‌های شغلی و حرفه ‌ای نیز بر تصمیمات مرتبط با فرزندآوری تأثیرگذار است. زنانی که به دنبال پیشرفت شغلی و تحقق اهداف حرفه‌ای خود هستند، غالباً با چالش تعادل بین کار و زندگی شخصی مواجه هستند. نگرانی از تأثیرات مادر شدن بر مسیر شغلی و فرصت ‌های پیشرفت حرفه ‌ای، می‌ تواند یکی از دلایل اصلی تأخیر یا انصراف از فرزندآوری باشد. به‌ ویژه در مشاغلی خصوصی در کشور که حمایت‌ های اجتماعی از زنان شاغل، مانند مرخصی زایمان مناسب و امکانات مراقبت از کودکان در دسترس نیست، این موضوع به طور ملموس ‌تری احساس می‌شود.

همچنین، تغییرات اجتماعی مانند افزایش سطح تحصیلات زنان و دسترسی به فرصت‌های آموزشی و شغلی، به طور کلی باعث شده که زنان استقلال بیشتری در تصمیم‌ گیری‌های شخصی خود احساس کنند. این استقلال و قدرت انتخاب، به زنان امکان می‌ دهد تا تصمیمات زندگی خود را بر اساس اولویت‌ها و خواسته‌های شخصی بگیرند، نه الزام‌های اجتماعی و فرهنگی. با تحصیلات بالاتر، زنان بیشتر به آگاهی از روش‌های تنظیم خانواده و دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری دست می‌یابند، که این امر نیز به کاهش نرخ فرزندآوری منجر می‌شود.

همچنین، تغییرات در ساختار خانواده و افزایش تنوع در مدل‌های خانوادگی می ‌تواند نقشی در کاهش میل به مادر شدن ایفا کند. با افزایش میزان طلاق و زندگی‌های غیررسمی، بسیاری از زنان در شرایطی زندگی می ‌کنند که ممکن است به عنوان یک مدل سنتی خانواده در نظر گرفته نشوند. این تغییرات ساختاری در خانواده‌ها می‌ تواند تأثیری بر تصمیم‌ گیری زنان درباره مادر شدن داشته باشد.

در نهایت، باید توجه داشت که کاهش میل به مادر شدن و فرزندآوری نتیجه ترکیبی از این عوامل و ممکن است برای هر فرد یا گروه اجتماعی متفاوت باشد. اهمیت این موضوع در این است که تصمیمات مرتبط با فرزندآوری اکنون بیش از گذشته شخصی و مبتنی بر انتخاب است. سیاست ‌گذاران و رهبران اجتماعی باید این تغییرات را درک کنند و حمایت‌های لازم را فراهم آورند تا زنان بتوانند آزادانه و با آگاهی کامل درباره آینده خانوادگی و حرفه ‌ای خود تصمیم ‌گیری کنند. حمایت‌ های بیشتر از مادران شاغل، بهبود دسترسی به مراقبت ‌های بهداشتی و پیشگیری، و ایجاد برنامه ‌های آموزشی برای آگاهی ‌بخشی باشد. با این نوع حمایت‌ ها، زنان قادر خواهند بود تصمیمات خود را با اطمینان و بدون فشارهای بیرونی اتخاذ کنند و در نتیجه، جامعه به تعادل بهتری در نقش‌های خانوادگی و حرفه ‌ای دست یابد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا