آخرین اخباریادداشت

زنگ خطر هویت معماری شهرها به صدا درآمده است

دکتر میر موسی انیران

 

 

وقتی در خیابان‌های شهرهای ایران قدم می‌زنیم، چه می‌بینیم؟ آپارتمان‌های بلندمرتبه‌ای که گویی با قالب یکسان در کنار هم چیده شده‌اند، نمای سنگ و آلومینیومی که هیچ نشانی از هویت محلی ندارد و ساختمان‌هایی که گویا از دل هیچ فرهنگی سربرنیاورده‌اند. این تصویر آشنا، پرسش مهمی را به ذهن متبادر می‌کند: آیا شهرهای ما در حال از دست دادن هویت معماری خود هستند؟ نگاهی به شهرهای تاریخی ایران مانند اصفهان، یزد و شیراز می‌اندازیم. در این شهرها، معماری نه تنها پاسخگوی نیازهای عملکردی بود، بلکه بیانگر فرهنگ، باورها و شیوه زندگی مردم بود. خانه‌های سنتی با حیاط مرکزی، ایوان‌های وسیع، بادگیرهای هوشمندانه و تزئینات ظریف، تنها محل سکونت نبودند، بلکه کتابی بودند که از فلسفه زندگی، رابطه انسان با طبیعت و جهان‌بینی سازندگان شان حکایت می‌کردند.

اما امروز، چه بر سر این معماری غنی آمده است؟ ساختمان‌های مدرن ما بیشتر شبیه کپی‌های بی‌روح از نمونه‌های غربی هستند که بدون توجه به زمینه فرهنگی و اقلیمی ایران پیاده‌سازی شده‌اند. این تقلید کورکورانه نه تنها هویت شهری ما را تهدید می‌کند، بلکه پیامدهای عملی زیادی نیز به دنبال دارد. یکی از بارزترین نمونه‌ها را می‌توان در برج‌های مسکونی جدید مشاهده کرد. این برج‌ها با پنجره‌های ثابت، نمای تمام شیشه‌ای و عدم توجه به جهت‌گیری اقلیمی، نه تنها انرژی زیادی هدر می‌دهند، بلکه فاقد هرگونه حس تعلق و هویت هستند. ساکنان این ساختمان‌ها هیچ ارتباط عاطفی با فضای زندگی خود برقرار نمی‌کنند، چرا که این فضاها هیچ نشانی از فرهنگ و تاریخ آنان در خود ندارد.

مسئله دیگر، یکسان‌سازی فضای شهری است. امروز اگر کسی با چشمان بسته از تهران به مشهد یا اصفهان برود، پس از بازکردن چشمانش ممکن است نتواند تشخیص دهد در کدام شهر قرار دارد. این یکسان‌سازی، نه تنها شهرها را از هویت منحصر به فردشان محروم کرده، بلکه گردشگری شهری را نیز تحت تأثیر قرار داده است. چرا گردشگران باید برای دیدن ساختمان‌های شبیه به هم به شهرهای مختلف سفر کنند؟ اما راه حل چیست؟ آیا باید به طور کامل از معماری مدرن دست بکشیم و به سبک سنتی بازگردیم؟ پاسخ قطعاً منفی است. معماری خوب، معماری است که بتواند بین سنت و مدرنیته پل بزند. نمونه‌های موفق این تلفیق را در برخی پروژه‌های معاصر می‌بینیم. ساختمان‌هایی که از اصول معماری سنتی ایرانی مانند درون‌گرایی، حریم‌های فضایی و توجه به اقلیم الهام گرفته‌اند، اما با زبان و مصالح امروزی بیان شده‌اند.

یکی از نمونه‌های موفق، کتابخانه ملی ایران است که با الهام از معماری سنتی، هم پاسخگوی نیازهای عملکردی مدرن است و هم هویت ایرانی خود را حفظ کرده است. یا باغ موزه دفاع مقدس که مفاهیم عمیق فرهنگی را در قالب معماری معاصر به نمایش گذاشته است. نکته مهم دیگر، توجه به معماری بومی در هر منطقه است. معماری بومی کرانه‌های دریای خزر با معماری کویر مرکزی ایران تفاوت‌های بنیادین دارد. این تفاوت‌ها برآمده از هوشمندی معماران گذشته در تطبیق با شرایط اقلیمی هر منطقه بوده است. امروز نیز باید این هوشمندی را در طراحی‌هایمان به کار گیریم. معماران جوان ایرانی می‌توانند با مطالعه عمیق معماری سنتی و درک اصول و مفاهیم زیربنایی آن، سپس با تلفیق این اصول با فناوری‌های مدرن و نیازهای معاصر، زبان معماری جدیدی خلق کنند که هم ریشه در فرهنگ و تاریخ داشته باشد و هم پاسخگوی نیازهای جهان امروز باشد.

دولت و شهرداری‌ها نیز می‌توانند با تدوین ضوابط و مقررات هوشمندانه، معماری با هویت را ترویج دهند. به جای تمرکز صرف بر تراکم و ارتفاع، می‌توانند کیفیت طراحی، توجه به هویت محلی و سازگاری با اقلیم را نیز در دستور کار قرار دهند. مدارس و دانشگاه‌های معماری نیز نقش مهمی در این زمینه دارند. متأسفانه در بسیاری از مدارس معماری، آموزش تاریخ و معماری سنتی ایران به حاشیه رانده شده است. بازنگری در برنامه‌های آموزشی و تلفیق دانش سنتی با علوم مدرن می‌تواند نسل جدیدی از معماران را تربیت کند که هم گذشته را می‌شناسند و هم آینده را می‌سازند. مردم نیز به عنوان استفاده‌کنندگان نهایی از فضاهای شهری، مسئولیت مهمی بر عهده دارند. وقتی مردم به معماری با هویت اهمیت دهند و آن را طلب کنند، معماران و سازندگان نیز به سمت خلق چنین فضاهایی حرکت خواهند کرد.

در پایان باید پذیرفت که هویت، کالایی لوکس نیست، بلکه نیازی اساسی برای روان انسان است. فضاهای شهری با هویت می‌توانند حس تعلق و غرور مدنی را تقویت کرده و به ارتقای کیفیت زندگی کمک کنند. ساختن شهرهایی با هویت، نه بازگشت به گذشته که پیوند زدن هوشمندانه گذشته با آینده است. این مسیری است که بسیاری از کشورهای موفق در زمینه معماری و شهرسازی در پیش گرفته‌اند. کشورهایی مانند ژاپن که توانسته‌اند با حفظ اصالت فرهنگی، پیشرو معماری مدرن باشند.

زمان آن رسیده که ما نیز این مسیر را در پیش بگیریم. باید از تقلید سطحی از معماری غربی دست برداریم و به جستجوی زبان معماری اصیل ایرانی در عصر حاضر بپردازیم. زبانی که هم ریشه در فرهنگ غنی ما دارد و هم با نیازها و امکانات جهان امروز سخن می‌گوید. این کار نه تنها هویت شهری ما را حفظ خواهد کرد، بلکه می‌تواند به خلق فضای زندگی باکیفیت‌تر، پایدارتر و انسانی‌تر بینجامد. فضایی که در آن شهروندان نه تنها زندگی می‌کنند، بلکه با فضاهای شهری خود ارتباط عاطفی برقرار کرده و حس تعلق و هویت پیدا می‌کنند. شهرهای ما لایق چیزی بیشتر از کپی‌های بی‌روح هستند. آنها شایسته آنند که همچون گذشته، نماد فرهنگ، تمدن و هوشمندی ایرانی باشند. این آرمانی است که تنها با عزم همگانی و توجه جدی به هویت در معماری و شهرسازی محقق خواهد شد.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا