یادداشت

رکود در بازار کارهای رسمی

وابستگی مستقیم زندگی انسان ها به نظام تولید، مسبب آن شده که شغل از اهمیت ویژه ای در زندگی هر فرد برخوردار باشد و مهم ترین فعالیت او در راستای تامین نیازهای زندگی او به شمار رود. متاسفانه در شرایط اقتصادی حال حاضر رکود در بازار کارهای رسمی ،سبب پیدایش شغل های کاذب و زیرزمینی شده است که اغلب افراد به دلیل تنگنای اقتصادی و افزایش بی رویه مخارج ها به آن ها روی می آورند. مشاغلی که در بسیاری از موارد نه تنها منفعتی برای نظام اقتصادی کشور نداشته، بلکه آسیب های جدی را متوجه جامعه می سازند و متاسفانه روند اقتصاد غیرمولد در کشور باعث روند صعودی مشاغلی از این دست درسال های اخیر شده است. در جامعه فعلی، سود فعالیت های غیرتولیدی بیشتر از تولید است و به همین دلیل مردم گرایش بیشتری به سمت مشاغل غیررسمی پیدا کرده اند و هرچه آمار اشتغال در بخش خدمات در کشور بالاتر رود، گرایش به سمت مشاغل کاذب بیشتر خواهد شد. مشاغلی که گاها عجیب به نظر می رسد ،اما مزیت آن برای صاحبانش فرار از بی پولی ناشی از بیکاری و درآمد است. رکود در بازار کارهای  رسمی و ناتوانی کارجویان در ورود به مشاغل شناخته شده، باعث فضاهای ایجاد شده در بازارهای دلالی و فراهم بودن زمینه های واسطه گری در اقتصاد ایران شده است تا روند رو به رشد مشاغل کاذب بسیار چشمگیر باشد. تا جایی که هم اکنون میلیون ها نفر در بخش غیررسمی اقتصاد ایران حضور دارند و از این طریق کسب درآمد می کنند و روزگار می گذرانند. عده ای سرمایه ای دارند و آن را وارد کار کرده اند و برخی نیز بدون سرمایه به واسطه گری و فروش اجناس خرد می پردازند. گفته‌های فعالان عرصه اشتغال کشور نشان می دهد که جمعیت شاغلان غیررسمی کشور وضعیت بهتری دارند، تا جایی که برخی مشاغل لوکس و کاذب تا 10 برابر یک شغل رسمی نیز درآمد دارند.

عده ای براین عقیده اند که آمار بالای مشاغل غیررسمی و کاذب کشور که نشان‌ دهنده اشتغال قریب به نیمی از درصد جمعیت فعالان کشور است ، نتیجه ای مثبت برای کاهش بیکاری در جامعه می باشد. اما در نگاهی عمیق، ناتوانی دولت در اخذ مالیات از این کسب ‌وکارهای پنهان، یکی از ضعف های اساسی این قبیل فعالیت های اقتصادی می باشد، همچنین تبعاتی چون رقابت نابرابر با واحدهای قانونی و در نتیجه کاهش تعداد شاغلان در آن بخش ها را نیز در پی خواهد داشت. چرا که بسیاری از این گونه فعالیت ها ،گاهی باعث تعطیلی و ورشکستگی بنگاه های اقتصادی می شوند و لطماتی بیش از بیکاری به کشور وارد می کنند. مشاغلی که سودی برای اقتصاد کشور نداشته و تنها برای صاحبان خود درآمدزایی می کنند.از مهم ترین دلایل بی سرانجامی و عدم موفقیت در مبارزه با مشاغل کاذب و زیرزمینی، وضعیت اقتصادی موجود است و روی آوردن به شغل های کاذب، قطع به یقین یکی از نمادهای فقر را نمایان می سازد. وقتی که درصدی از جامعه زیر خط فقر باشند، طبیعی است که برای فراهم ساختن امکانات اولیه زندگی در تنگنا قرار گیرند و به سمت مشاغل کاذب روی آورند. متاسفانه اقتصاد معیوب، مشاغل کاذب را با دست پس می زند و با پا ،پیش می کشد، زیرا معمولا اصناف، تعزیرات، از اشتغال این افراد جلوگیری می کنند و از سوی دیگر بستر اقتصاد نامطلوب  کشور ،زمینه های فعالیت را برای این اقتصاد بیشتر از قبل فراهم می سازد.

هیچ پدیده ای به تنهایی بدون علت یا عاملی بروز نمی کند و پدیده های اجتماعی نیز از آنجا که در جامعه و در ارتباط با انسان ایجاد می شوند از پیچیدگی های بیشتری برخوردارند. کافی نبودن دستمزدها در مشاغل رسمی به حدی چشمگیر شده است که بیکاران را به اجبار و بدون جستجو در مشاغل کاذب مشغول به کار می نماید و کارشناسان حوزه ی اقتصاد بر این عقیده اند که اگر دولت فکری برای ایجاد اشتغال پایدار نکند تا چند سال دیگر، مشاغل زیرزمینی و کاذب به سرعت رشد کرده و بازار را تسخیر می کند. جلوگیری از واردات بی رویه کالاهای خارجی و توجه بیشتر به واحدهای تولیدی ورشکسته داخلی، افزایش کیفیت رقابت پذیری تولیدات داخلی بنگاه ها، حمایت از صنعت داخلی و بکارگیری ابزار و استعدادهای نخبگان و کارآفرینان داخلی می تواند از جمله مولفه های تاثیرگذار در مهار و کنترل این پدیده به حساب آید.

منبع:روزنامه تفاهم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا