بحران جمعیت در ایران را جدی بگیریم !
همه ی ما در دوران مدرسه ، اولین مفاهیمی که در درس جغرافیا آن را فرا گرفتیم ، مفهومی تحت عنوان ” جمعیت ” بوده است.همانطور که به یاد دارید ، به مجموعه ی افرادی که در یک مکان و زمان زندگی میکنند ، جمعیت گفته می شود. بر اساس این تعریف ، همه ی ما جمعیت ایران را تشکیل می دهیم . در این راستا ، باید بحران جمعیت در ایران را جدی ، و نسبت به چالش های آن در آینده دغدغه مند باشیم. کلمه ی بحران ، زنگ خطری را برای همه ی ما ایرانیان به صدا در می آورد ، زیرا که ممکن است ، پیامدهای ناگوار بسیاری برای ما به همراه داشته باشد.
روند رشد جمعیت در کشور نشان میدهد که درسالهایی نه چندان دور، جامعهای پیر خواهیم داشت و سالمندان سهم قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص خواهند داد .شاید مردم کشورمان هنوز از آینده وحشتناک پیری جمعیت ایران اطلاع دقیقی نداشته باشند؛ ولی اگر با این روند ادامه پیدا کند ، با کاهش جمعیت، “امنیت کشور” نیز به مخاطره میافتد.
در روز ملی جمعیت ، مانند تمام مناسبت های فرهنگی که در روز و هفته ی منتهی به آن تیتر اخبار و شنیده ها و دیده ها بالا می گیرد، این روزها هم از هر تریبونی درباره ی کاهش جمعیت ایران صحبت می شود. اینکه چه عواملی در طول این سال ها منجر به این بحران شده است ، یک سمت ماجرا قرار دارد و اینکه اکنون دولت و نهادهای مربوطه چه تمهیداتی برای جبران این پدیده ی سوء در کشور اندیشیده اند ، یک سمت دیگر ماجرا قرار دارد. اما با یک نگاه اجمالی در شرایط فعلی اقتصاد که شرایط مالی خانواده ها ، روز به روز بالاخص برای قشر متوسط ، سخت و سخت تر می شود و خانواده هایی با یک الی دو بچه از عهده ی مخارج خانواده ی خود عاجزند ،تشویق به فرزند آوری کاری عبث و بیهوده بنظر می رسد. از اینرو عدهای بر این باورند که عوامل اقتصادی از مهم ترین موانع اجرای قانون جوانی جمعیت در ایران است. گویا آینده جمعیتی ایران خیلی زیبا بنظر نمی رسد و ما فرصت بسیار کمی داریم تا بتوانیم گره از ریسمان بحران جمعیت در ایران را بگشاییم.
این نظر بسیاری از جمعیت شناسان در کشور ماست و هشدار شرایط کنونی بارها و بارها به مسئولان داده شده است. در حالی که امروزه جمعیت سالمندان در کشور ما به 11 درصد جمعیت رسیده است، پیش بینی ها نشان می دهد که این میزان در سال 2030 به 20 درصد و در سال 2050 به 30 درصد خواهد رسید. در واقع این بازه ی طلایی در ایران از سال ۲۰۰۰ آغاز شده و به اذعان کارشناسان با توجه به سنین باروری جمعیت ایران این فرصت در سال 2028 به پایان می رسد و این همان فرصت پنج ساله ماست که باید از آن حداکثر بهره را برای جبران نرخ جمعیت خود بهره مند شویم. در غیر این صورت، پس از گذشت این دوران است که بحران نیروی انسانی در ایران به اوج خود خواهد رسید.
باید اذعان داشت، جمعیت جوانان یک کشورنه تنها باعث اقتدار ملی کشور است، بلکه جوانان به عنوان نیروهای مولد پایه های بنیادین اقتصادی و اجتماعی جامعه به حساب می آیند. نیروی انسانی هر کشور، سرمایه ای بی نظیر است که در حرکت هر جامعه ای به سوی پیشرفت و ترقی نقش بسزایی دارد. با تمام این تفاسیر، بررسی جوانب مختلف بحران ملموس کاهش جمعیت ایران و تاثیرات اقتصادی آن بسیار حائز اهمیت است.
فقدان جمعیت جوان روی منابع انسانی در سن کار تأثیر منفی دارد و نبود نیروی کار اقتصاد را با مشکل مواجه میکند. البته جمعیت جهان در حال تغییر است و این امر تنها شامل ایران نمی شود. در بسیاری از کشورهای دنیا، افزایش آمار افراد بالای 64 سال را داریم که از افراد زیر 5 سال پیشی گرفته است. در واقع اپیدمی انتقال از جمعیت جوان به جمعیت سالمندی در تمام جهان در حال افزایش است.
البته کشورهای توسعه یافته ، مدت هاست که به فکر افتاده اند و با انواع سیاست های تشویقی و وضع قانون های حمایتی برنامههای گستردهای برای تشویق خانوادهها برای فرزندآوری طراحی و اجرا می کنند. اما متاسفانه در کشورمان با وجود اینکه ایران ، طی سی سال گذشته ، بالاترین رکورد سرعت کاهش نرخ موالید در دنیا را از آن خود ثبت کرده و جمیعت کشورمان با سرعت خیرکننده ای در حال پیر شدن است، می تواند تامین نیروی انسانی و مولد طی دهه های آینده با چالش جدی مواجه نماید. اما آنچه در این بین حائز اهمیت است، باید دید ، تاکنون چه اقدام عملی خاصی برای اصلاح رویه جمعیتی کشور انجام شده است.
از سال 1393، سیاست های کلی جمعیت در ۱۴ بند از سوی مقام معظم رهبری به همه دستگاه ها ابلاغ شد و بر ضرورت هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه های ذیربط برای اجرای دقیق، سریع و قوی این سیاست ها و گزارش نتایج رصد مستمر اجرای آنها، تاکید شده است. اما با گذشت قریب به هشت سال بنظر می رسد ، هنوز در دولت، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای مسئول اقدامات در خور توجه ، صورت نپذیرفته است. کافی است که کشورهایی را که در این حوزه موفق عمل کرده اند را پیش رو قرار دهیم. سیاستگذاران موفق جمعیتی در جهان عموما به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم می توانند در تحولات جمعیتی یک کشور موثر واقع شوند. یک سمت ماجرا سیاست گذاری هایی مانند تشویق موالید، مبارزه با مرگ و میر و یا پیشگیری از بارداری تاثیرات مستقیم و بلاواسطه بر عوامل جمعیتی دارند و از سوی دیگر به دنبال تدوین سیاست های غیرمستقیم برای افزایش جمعیت خود هستند.
به عنوان مثال هنگامی که تشویق خانواده ها برای افزایش تعداد فرزندان از طریق مستقیم تاثیرگذار نباشد، باید به دنبال سیاست های تشویقی و تمهیداتی چون افزایش مرخصی مرتبط با بارداری و زایمان، افزایش امنیت شغلی برای زنان شاغل که به تازگی فرزندی به دنیا آورده اند و از همه مهم تر ، حمایت های مالی از خانواده در تامین هزینه های درمانی مرتبط با فرزندآوری و … می باشد. تخصیص بودجه کافی در کنار اهتمام دستگاههای اجرایی مسئول ، میتواند اجرای قوانینی از این دست را تضمین نماید. در هر صورت، قطعا سیاست های تشویقی فرزند آوری سبب ایجاد و افزایش انگیزه در زوجین جوان می شود، اما باید توجه داشت که ارائه بسته های تشویقی فرزندآوری مستلزم ایجاد شرایط مطلوب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کاهش تنش های اقتصادی و مالی خانواده ها در جامعه است.
دکتر حوریه یحیایی