افزایش بیکاری به دنبال افزایش نرخ تورم در سال های اخیر، و کاهش تقاضا برای جذب نیروی کار از جمله اتفاقاتی است که در این شرایط اقتصادی جوانان جویای کار و خانواده های ایرانی با آن دست و پنجه نرم می کنند. این در حالی است که روی کاغذ و انجام محاسبات ساده، میزان دستمزد دریافتی کارمندان و کارگران با هزینه های سربه فلک کشیده ی این روزها به هیچ وجه قابل انطباق نیست.
باید توجه داشت فردی که وارد بازار کار می شود از نظر اقتصادی چهار منبع درآمدی را ایجاد می نماید. ابتدا به ساکن تامین حقوق و دستمزد خود که یکی از اثرات مثبت در زندگی شخصی فرد است که در بستر خانوادگی و اجتماع نیز تاثیر گذار خواهد بود. در مرحله بعد ،پرداخت حق بیمه به سازمان رفاهی و تامینی است که اثرات آن مهم و پرواضح است. در سومین مرحله با پرداخت مالیات که بخشی از درآمد دولت ها در هرکشوری است و در گام آخر، سود آوری برای کارفرما را بدنبال خواهد داشت. با اشتغال هر نیروی جوان در بدو ورود ، چهار اهرم بالا به گردش درآمده و باعث پویایی و رشد رو به جلوی اهداف اقتصادی کشور خواهد شد.
خلای وجود شغل و بیکاری فرد بطور غیرمستقیم سطح سرمایه گذاری و فرایند تشکیل سرمایه را متاثر از خود کرده و در پی آن، باعث کاهش جریان تولید ناخالص داخلی خواهد شد. بنابراین براحتی می توان بین نرخ رشد اقتصادی پایین و نرخ بیکاری رابطه ای مستقیم بیان کرده ،چرا که هنگامی که نرخ بیکاری بالا باشد به تبع آن آمار تولید پایین خواهد بود.
باید اذعان داشت که امروزه اثرات و عواقب نداشتن شغل بسیار فراتر از حوزه های اقتصادی عمل کرده و قطع به یقین عدم توجه به این موضوع نه تنها ضربه مهلکی به اقتصاد کشور است بلکه اثرات اجتماعی و روانشناختی جبران ناپذیری در جامعه ایجاد خواهد نمود.
نداشتن شغل در هر سطوحی تبعات خود را دارد. در جوانان جویای کار احساس نشاط و شادابی را از بین می برد و با ترویج روحیه ی یاس و ناامیدی، بزرگ ترین نیروی اتکای کشور برای رشد و بالندگی را به گوشه عزلت کشانده و منزوی می کند. از طرف دیگر، نداشتن شغل در بیشتر موارد باعث بروز تنش در خانواده ها و برهم خوردن آرامش آن ها شده و باعث تنزل جایگاه مرد در خانواده خواهد شد. یک پدر که شغلی ندارد نمی تواند الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشد و این کاهش رضایتمندی زمینه ی بروز بسیاری از اختلافات را تشدید می سازد. آنچه امروزه مورد اهمیت اقتصاد ایران است ،توجه به تولیدات داخلی و بنگاه های کارآفرینی است ، چراکه تنها با اهمیت به بخش خصوصی و تقویت آن می توان حجم وسیعی از شغل های وعده داده شده را تحقق بخشید.
دولت طبق وعده هایش با همراهی بخش خصوصی باید قضیه را جوری پیش ببرد که بخش خصوصی هم بتواند به حیات خود ادامه دهد و بتواند کارگران و پرسنل خود را نگه دارد و برای ایستادن در برابر این شرایط اقتصادی باید تعامل بیشتری بین همه ارکان اقتصادی ایران صورت گیرد. قدر مسلم ،اگر شرایط حاکم بر وضع اقتصادی کشور با همین فرمان پیش رود، نداشتن شغل و گرانی بیش از قبل افزایش می یابد. دولت باید با تحمل سنگینی بار وعده اشتغال زایی بر دوش خود، لزوم ایجاد اشتغال و ثابت قدم بودن تا ریشه کن نمودن فقر مطلق و رونق اقتصادی کشور را در راس امور خود قرار دهد. امید است تا با همکاری سایر نهادهای مربوطه بتوانیم ،امید و انگیزه ی تازه ای در ذهن جوانان جویای کار ایجاد نماییم.